به وادیی که در آن خضر را عصا خفته ست
به سینه می سپرم ره اگر چه پا خفته ست
بدین نیاز که با تست ناز می رسدم
گدا به سایه دیوار پادشا خفته ست
به صبح حشر چنین خسته رو سیه خیزد
که در شکایت درد و غم دوا خفته ست
خروش حلقه رندان ز نازنین پسری ست
که سر به زانوی زاهد به بوریا خفته ست
هوا مخالف و شب تار و بحر طوفان خیز
گسسته لنگر کشتی و ناخدا خفته ست
غمت به شهر شبیخون زنان به بنگه خلق
عسس به خانه و شه در حرمسرا خفته ست
دلم به سبحه و سجاده و ردا لرزد
که دزد مرحله بیدار و پارسا خفته ست
درازی شب و بیداری من این همه نیست
ز بخت من خبر آرید تا کجا خفته ست؟
ببین ز دور و مجو قرب شه که منظر را
دریچه باز و به دروازه اژدها خفته ست
به راه خفتن من هر که بنگرد داند
که میر قافله در کاروانسرا خفته ست
دگر ز ایمنی راه و قرب کعبه چه حظ
مرا که ناقه ز رفتار ماند و پا خفته ست
بخواب چون خودم آسوده دل مدان غالب
که خسته غرقه به خون خفته است تا خفته ست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساساتی عمیق و نمادین میپردازد. شاعر به جستجوی معنا و حقیقت میپردازد و به مراحل مختلفی از خواب و بیداری، عشق و دلتنگی، و ناامیدی اشاره میکند. در این وادی، خضر (نماد راهنما) خود در خواب است و نشان میدهد که حتی در بحرانها و مشکلات، در سایه پادشاهی خواب زده حس نیاز وجود دارد. همچنین، خروش و شورو به یاد یک پسر نازنین است که زهد را رها کرده و در خواب است. شب تاریک و طوفان هیجان نشاندهندهی خطرات است و غم به شهر حمله میآورد در حالیکه عسسها و پادشاه در خوابند. دلتنگی شاعر به سبحه و دعای خود اشاره دارد، و او خواهان خبری از بخت خفتهاش است. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که همگان در خواباند و او تنها در جستجوی بیداری و حقیقت است.
هوش مصنوعی: به مکانی میروم که در آن خضر، پیامبر علم و دانش، با عصایش استراحت کرده است؛ حتی اگر در این راه پایی در حرکت نباشد، من این مسیر را به دل میسپارم.
هوش مصنوعی: من به خاطر نیازم به تو، با ناز و ادا خود را به تو میرسانم، در حالی که گدا در سایه دیوار پادشاه خوابش برده است.
هوش مصنوعی: در صبح قیامت، چهرهای خسته و غمگین بروز میکند که در دلش از درد و رنجی که کشیده، راه حل و درمانی نهفته است.
هوش مصنوعی: صدای حلقهای که رندان به راه انداختهاند ز جوانی نازنین است که در کنار زاهد، سرش را بر زانوی او گذاشته و در حال خواب است.
هوش مصنوعی: هوا نامساعد است، شب تاریک و دریا پر از طوفان است. لنگر کشتی پاره شده و ناخدا خوابیده است.
هوش مصنوعی: غم تو همچون مهاجمانی به شهر حملهور میشود و مردمی که در حال تماشا هستند، در حال نظارت بر اوضاع هستند. در این میان، کسی که در راس امور است، در حریم خود مشغول آسودگی و خواب است.
هوش مصنوعی: دل من به یاد عبادت و سادگی و لباس معنوی به تردید میافتد، چون دزدی که در مراحل روحانی به بیداری رسیده، در حالی که فرد پارسا و پاکدامن در خواب است.
هوش مصنوعی: شبهای طولانی و بیداریهای من بیدلیل نیست. به من بگویید چه بلایی بر سر بخت من آمده و تا چه حد در خواب و غفلت است؟
هوش مصنوعی: به دور نگاه کن و به نزدیکی نرو، چرا که جلوهای که میخواهی ببینی، پشت دریچهای است و دروازهی خطر در همین نزدیکی خوابیده است.
هوش مصنوعی: هر کسی که به وضعیت من نگاه کند، متوجه میشود که رهبر گروه در استراحت به سر میبرد.
هوش مصنوعی: دیگر از ایمنی و نزدیک شدن به کعبه چه بهرهای برای من وجود دارد وقتی که شترم به خاطر رفتار نامناسبش متوقف شده و پاهایش خسته است؟
هوش مصنوعی: بخواب و نگران نباش، چون من آرام و مطمئن هستم؛ در حالی که کسی که خسته و دل شکسته است، در دردی عمیق فرو رفته و تنها در خواب است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نگار من که ز جنبیدن صبا خفته ست
بگوی بهر دلم، ای صبا، کجا خفته ست؟
درین غمم که مبادا گره به تار بود
بر آن حریر که آن یار بی وفا خفته ست
بیا بگوی که باز از چه زنده ای و هنوز
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.