گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
غالب دهلوی

خود را همی به نقش طرازی علم کنم

تا با تو خوش نشینم و نظاره هم کنم

خواهی فراغ خویش بیفزای بر ستم

تا در عوض همان قدر از شکوه کم کنم

قاتل بهانه جوی و دعا بی اثر بیا

کز گریه آبگیری تیغ ستم کنم

طفل ست و تندخوی ببینم چه می کند؟

رامم ولی به عربده دانسته رم کنم

گردون وبال گردن من ساخت مدتی ست

کو دست تا به گردن دلدار خم کنم؟

یارب به شهوت و غضبم اختیار بخش

چندان که دفع لذت و جذب الم کنم

تا دخل من به عشق فزون تر بود ز خرج

خواهم که از تو بیش کشم ناز و کم کنم

غلتد دمم به مشک ز فیض هوای زلف

قانون فن غالیه سایی رقم کنم

خشکست کشت شیوه تحریر رفتگان

سیرابش از نم رگ ابر قلم کنم

غالب به اختیار سیاحت ز من مخواه

کو فتنه ای که سیر بلاد عجم کنم