نوگرفتار تو و دیرینه آزاد خودم
وه چه خوش بودی که بودی ذوق بهباد خودم
معنی بیگانه خویشم، تکلف بر طرف
چون مه نو مصرع تاریخ ایجاد خودم
جوهر اندیشه دلخون گشتنی در کار داشت
غازه رخساره حسن خداداد خودم
از بهار رفته درس رنگ و بو دارم هنوز
در غمت خاطر فریب جان ناشاد خودم
گر فراموشی به فریادم رسد وقت ست وقت
رفته ام از خویشتن چندان که در یاد خودم
گرم استغناست بامن گرچه مهرش در دلست
تا نباشد دعوی تأثیر فریاد خودم
هر قدم لختی ز خود رفتن بود در بار من
همچو شمع بزم در راه فنازاد خودم
تا چه خونها خورده ام شرمنده از روی دلم
غنچه آسا پیچش طومار بیداد خودم
می دهم دل را ز بیدادت فریب التفات
سادگی بنگر که در دام تو صیاد خودم
عالم توفیق را غالب سواد اعظمم
مهر حیدر پیشه دارم حیدرآباد خودم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.