هر که را بینی ز می بیخود، ثنایش می نویس
بهر دفع فتنه حرزی از برایش می نویس
ای رقم سنج یمین دوست بیکاری چرا
خود سپاس دست خنجر آزمایش می نویس
آنچه همدم هر شب غم بر سرم می بگذرد
هر سحر یکسر به دیوار سرایش می نویس
گر همین دیو و غریو و رنگ و نیرنگست و بس
هر کجا شیخی ست کافر ماجرایش می نویس
خواریی کاندر طریق دوستداری رو دهد
از مداد سایه بال همایش می نویس
می فرستی نامه وین را چشم زخمی در پی ست
چشم حاسد کور بادا در دعایش می نویس
هر که بعد از مرگ عاشق بر مزارش گل برد
فتوی از من در بتان زود آشنایش می نویس
رحمی از معشوق هر جا در کتابی بنگری
بر کنار آن ورق جانها فدایش می نویس
ای که با یارم خرامی گر دل و دستیت هست
نام من در رهگذر بر خاک پایش می نویس
هر کجا غالب تخلص در غزل بینی مرا
می تراش آن را و مغلوبی به جایش می نویس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.