گنجور

 
قاآنی

مردی که حریص آمد هرگز نشود قانع

از لقمهٔ گوناگون وز جامهٔ رنگارنگ

گویا نشنیدستی کان خواجه به زن فرمود

کای زن چکنی زینت برخیز و بنه نیرنگ

خلقی که کریه آمد از جامه نیابد زیب

فرجی که فراخ افتد از وسمه نگردد تنگ