ای بت سیمین بناگوش ای به تن چون سیم خام
ای دو زنگی طرهات را عنبر و ریحان غلام
مه نمایی ازگریبان سرو پوشی در حریر
گلگذاری زیر سنبل نور بندی در ظلام
پستهٔ خندان تو چون تُنگ شکر دلفریب
رستهٔ دندان تو چون سلکگوهر با نظام
بسکه سر تا پا لطیفی هیچ عضوت را ز هم
مینشاید فرق کردن کاین کدامست آن کدام
قامتست این یا قیامت عارضست این یا قمر
صورتست این یا معانی شکرست این یا کلام
ها بجنبان زلف تا باد صبا آید به رقص
هی بیفشان موی تا مرغ هوا افتد به دام
موی بگشا تا دگر هرگز نگردد شام صبح
روی بنما تا دگر هرگز نگردد صبح شام
طرهٔ تو مغربست و چهرهٔ تو آفتاب
. چهره بنما سهل باشدگو قیامتکن قیام
تا بهکی در حجره پنهانی چو غلمان در بهشت
آخر ای نوباوهٔ حورا یکی بیرون خرام
فکر ننگ و نام تاکی چنگ و جام آور بهکف
چنگ و جام ار هست باقیگو نباشد ننگ و نام
عیش میروید به جای لاله امروز از زمین
وجد میبارد به جای ژاله امروز از غمام
روز مولود شهنشاهست و در روزی چنین
هرکه غمگینست بر وی زندگی بادا حرام
در چنین روزی که خون از وجد میجوشد به تن
در چنین روزیکه می از شوق می رقصد به جام
در چنین روزی که میجنبد ز وصل دوست دل
در چنین روزیکه میپرد ز شوق جامکام
باده باید آنقدر خوردن که جای خون و خوی
میدود اندر عروق و میتراود از مسام
لیک من از تنگدستی چون ندارم وجه می
مست سازم خویش را از مدحت صدر انام
آفتاب دین و دولت حکمران شرق و غرب
آسمان ملک و ملت اعتضاد خاص و عام
صدر اعظم بدر عالم شمس ملت تاج ملک
غیث دولت غوث دین کان کرم کهف کرام
آنکه کاخش از حوادث دهر را دارالامان
وانکه بزمش از سوانح خلق را دارالسلام
نامهٔ اقبال و دولت را به نامش افتتاح
دفتر اجلال و شوکت را به تیغش اختتام
روز مهرش سرو و سنبل روید از صحرا وکوه
گاه جودش سیم وگوهر ریزد از دیوار و بام
سنگ را بیجاده سازد حزمش از یک التفات
خاک را فیروزه سازد عزمش از یک اهتمام
خامهٔ او ظم صد لشکر دهد از یک صریر
خاطر او فتح صدکشورکند از یک مسام
خلق را نگذاشتی یک لحظه جودشگرسنه
گر ز امر حق نبودی فرض بر مردم صیام
پشهیی را باد اگر در عهد او سیلی زند
خشم او تا روز حشر از بادگیرد انتقام
تا نظام ملک و دین را گشت کلک او کفیل
تیرها درکیش ماند و تیغها اندر نیام
ای دل و دست ترا دریا وکان نایب مناب
ای رخ و رای ترا خورشید و مه قایم مقام
هر جبینی راکه نبود داغ مهرت بر جبین
باز زی پشت پدر برگردد از زهدان مام
گرمی مهر تو مور و مار را کردست صید
نرمی نطق تو وحش و طیر راکردست رام
عاجزی از مالش موری اگرچه قادری
کز دو تار مو نمایی بر سر شیران لجام
برگها با نظم میرویند از اطراف شاخ
نوبهار عدلت از بس دادهگیتی را نظام
مهر تو در هیچ دل نگذاشت جای آرزو
بسکه شادی بر س شادی همی جست ازدحام
زر ز جودت خوار شد چندانکه زال زر ز خشم
زانزجار این لقب نفرینکند بر جان سام
صاحبا صدرا حدیثی طرفه دارمگوشکن
زار و پژمان زال زر را دوش دیدم در منام
گفتمش زار از چهای؟گفتا شنیدستمکه زر
از سخای خواجه شد چون خاک ره بیاحترام
وینک اندر دخمهٔ تاری ز ننگ این لقب
هر زمان از خشم نفرینها کنم بر جان سام
بر کمال قدرت یزدان بس این برهان تو
بر یکی مسندکنی جا با دو عالم احتشام
فقر را زافراط جودت بر گلو گیرد فواق
خلق را از بوی خلقت در مشام افتد زکام
تا حکیمان را حکایت از حدوثست و قدم
تا فقیهان را روایت از حلالست و حرام
ناصرت بادا شهنشه یاورت بادا خدای
کشورت بادا به فرمان اخترت بادا به کام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و جذابیت یک معشوق میپردازد. شاعر با استفاده از تشبیهات و استعارات، ویژگیهای ظاهری و باطن معشوق را به زیبایی توصیف میکند. او به لطافت اندام، رقص زلفها و چشمان پر از شوق آن اشاره دارد. در ادامه، شاعر به قدرت و عظمت یک پادشاه اشاره کرده و او را به عنوان منبع خیر و برکت میستاید.
در محور اصلی شعر، شادی و سرور در جشن میلاد پادشاه ذکر شده و اینکه در چنین روزی غم و اندوه جایی ندارد. شاعر به اهمیت بخشندگی و جود پادشاه تأکید میکند و به تأثیر او بر زندگی مردم پرداخته و آن را به قدرتهای الهی ربط میدهد. در نهایت، شاعر آرزوی موفقیت و کامیابی برای پادشاه و کشورش میطلبد.
هوش مصنوعی: ای معشوقه با گوشهایی مانند نقره، ای که بدنت چون نقرهی خالص است، و دو زنگینی که در گیسویت است، بوی خوش عنبر و ریحان را دارد.
هوش مصنوعی: ماه با زیبایی از لبه دامن درختان قد برافراشته و در زیر گلها، عطر دلنشینی پراکنده است، در حالی که تنومندترین گلها همچون نور در تاریکی میدرخشند.
هوش مصنوعی: پستهٔ خندان تو مانند ظرفی از شکر زیباست و دندانهایت مانند مرواریدهایی با نظم و ترتیب درخشان هستند.
هوش مصنوعی: چنان لطیف و نرم هستی که هیچ قسمتی از بدنت را نمیتوان از دیگری جدا کرد و به همین دلیل نمیتوان فهمید که این کدام بخش است و آن کدام.
هوش مصنوعی: این صورت زیبا آیا نشانه قیامت است یا چهرهای از ماه؟ آیا این جلوه به خاطر معانی شیرینی است که در کلام نهفته است؟
هوش مصنوعی: به موهایت جنب و جوش بده تا نسیم صبحگاهی به رقص درآید. موی خود را به جلو بریز تا پرندهی آسمان در دام تو بیفتد.
هوش مصنوعی: موهایت را بگشا تا دیگر هیچگاه صبح به شب تبدیل نشود. چهرهات را نشان بده تا دیگر هیچگاه شب به صبح برنگردد.
هوش مصنوعی: موی تو همچون غروب آفتاب زیباست و چهرهات همانند خورشید درخشان است. اگر چهرهات را نشان بدهی، کار سادهای است؛ اما اگر بخواهی خود را در روز قیامت به نمایش بگذاری، آن زمان ماجرا متفاوت خواهد بود.
هوش مصنوعی: چقدر باید در این اتاق پنهان بمانم، مانند جوانان بهشتی؟ ای دختر زیبا، کمی بیرون بیا و خود را نشان بده.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال نام و ننگ هستی، به جای آن، از لذت زندگی و خوشیهای آن بهرهبر! چرا که وقتی از زندگی لذت ببری، دیگر از چیزی نمیتوانی خجالت بکشی و نگرانی از نام و ننگ نخواهی داشت.
هوش مصنوعی: امروز بهجای گلهای لاله، شادی و خوشی در زندگی جاری است و بهجای بارش قطرات باران، شور و شوق از دل غمها بیرون میجهد.
هوش مصنوعی: روز تولد پادشاه است و در چنین روزی هر کسی که غمگین باشد، زندگیاش باید ممنوع باشد.
هوش مصنوعی: در روزی مانند امروز، که از شوق و احساس سرشار هستیم، خون در رگهایمان به جوش میآید و در چنین روزی، شراب به خاطر شادی و خوشحالی در جام میرقصد.
هوش مصنوعی: در چنین روزی که قلب به خاطر وصال دوست به تپش درمیآید و شور و شوق باعث میشود که انسان از شادی به پرواز درآید.
هوش مصنوعی: باید آنقدر شراب نوشید که جای خون و روابط خانوادگی در رگها جریان یابد و از پوست بیرون بریزد.
هوش مصنوعی: اما من از آنجا که پولی ندارم و تنگدستم، میسازم خود را با ستایش بزرگترین انسانها.
هوش مصنوعی: این بیت به قدرت و نفوذ یک شخص یا حکومت در زمینههای مختلف اشاره دارد. این فرد، مانند آفتاب، در هدایت دین و ریاست بر جامعه و فرمانروایی بر سرزمینهای شرقی و غربی نقش دارد. او به پاس امور خاص و عمومی مردم توجه دارد و بر کل ملت و ملک تسلط دارد. در واقع، او نماد وحدت و قوت در جامعه است.
هوش مصنوعی: صدر اعظم مانند خورشید در آسمان ملت میدرخشد و تاج ملک و باران نعمتها برای دولت و دین است. او فردی است با بزرگواری و پناهگاه نیکوکاران.
هوش مصنوعی: کسی که خانهاش پناهگاهی برای حوادث زمانه است و کسی که محفلش آرامشبخش مشکلات و ناملایمات مردم است.
هوش مصنوعی: نامهای که به اقبال و شادی نوشته شده، با نام او آغاز میشود و دفتر افتخار و عظمت را با قدرت و شمشیرش به پایان میرساند.
هوش مصنوعی: در روزهایی که مهر و محبت در دلها میروید، از دشت و کوه گل و گیاه به بار میآید. در این روزها، بخشش و کرم او مانند جواهرات و نقره از دیوارها و بامها فرو میریزد.
هوش مصنوعی: همت و ارادهی قوی انسان میتواند سنگ را شکسته و نرم کند و از سوی دیگر، توجه و عزم راسخ او میتواند خاک را به قیمتی شگفتانگیز تبدیل کند.
هوش مصنوعی: قلم او قدرتی دارد که میتواند از یک حرکت، نیروی صد لشکر را به وجود آورد و از یک یادآوری، کشورها را فتح کند.
هوش مصنوعی: تو نتوانستی به مردم یک لحظه هم آرامش بدهی، اگر از سمت حق نبود، انتظار روزهداری بر مردم بیجا بود.
هوش مصنوعی: اگر باد به پشهای آسیب بزند، آن پشه تا روز قیامت از باد انتقام خواهد گرفت.
هوش مصنوعی: تا زمانی که نظام پادشاهی و دین به ثبات رسید، قلم او مسئول وکیلدار شد و تیرها در کیش او باقی ماندند و شمشیرها در نیام قرار گرفتند.
هوش مصنوعی: ای دل و دست تو دریا است و من جانشین آن، ای چهره و اندیشه تو خورشید و ماه هستند که به جای هم قرار دارند.
هوش مصنوعی: هر کسی که بر پیشانیاش نشانی از محبت تو نباشد، در واقع به پشت پدرش برمیگردد و به اصل و نیاکانش برمیگردد.
هوش مصنوعی: محبت و گرمی وجود تو، باعث شده که مور و مار نیز در دام تو گرفتار شوند. زیبایی و لطافت کلام تو، وحش و پرندگان را نیز مطیع و آرام کرده است.
هوش مصنوعی: اگرچه میتوانی بر شیران زنجیر بزنی، اما عاجز از مال یک مورچه هستی.
هوش مصنوعی: برگها به شکل منظم و مرتب از دور و بر شاخهها میرویند، چرا که به خاطر عدالت بهاری، دنیا به نظم و ترتیب درآمده است.
هوش مصنوعی: عشقت در دل هیچکس جایی برای آرزو نگذشته است، زیرا شادمانیهای بسیار زیاد، باعث میشود که شادیها هم در میان شلوغیها گم شوند.
هوش مصنوعی: زر به خاطر بخشندگیات در نظر دیگران کم ارزش شده، بهگونهای که زال (پدر رستم) از خشم و نفرت به تو این لقب نفرینآمیز را بر جان سام (پدر زال) میدهد.
هوش مصنوعی: دوست من، من داستان جالبی برایت دارم. گوش کن! دیشب در خواب زال زر را دیدم، او بسیار نزار و پژمرده به نظر میرسید.
هوش مصنوعی: گفتم از چه چیز ناراحتی؟ گفت که شنیدم طلا از بخشش آقایان، مثل خاک جاده بیاحترام شده است.
هوش مصنوعی: من در جایی تاریک و عمیق از ننگ این لقب به طور دائمی به خاطر خشم و نفرینهای دیگران بر جان سام، خنجر میزنم.
هوش مصنوعی: معنی این بیت این است که با توجه به عظمت و قدرت خداوند، دلیل کافی بر این موضوع وجود دارد که او میتواند در یک جایگاه قرار گیرد که با وجود دو جهان، هنوز به شکوه و عظمت خود ادامه دهد.
هوش مصنوعی: فقر به واسطه بخشش فراوانی که داری، بر گردن تو سنگینی میکند و بوی خلقت، در هوای مردم به مشامشان میرسد و باعث بیماری میشود.
هوش مصنوعی: حکیمان درباره پیدایش و کهنگی چیزها سخن میگویند، در حالی که فقها به بیان مسائلی از حلال و حرام میپردازند.
هوش مصنوعی: اگر نصر و پیروزی نصیب تو باد، ای شاه. یار و همراه تو همیشه باشد. خداوند حفظت کند و بر اساس ستارهات، خوشبختی و خوشحالی برایت مقدر شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ز سیمینه فکنده در بلورینه مدام
هم بساعد چون بلوری هم بتن چون سیم خام
سرو داری ماه بار و ماه داری لاله پوش
لاله داری باده رنگ و باده داری لعل فام
زلف تو مشک سیاه و جعد تو شمشاد تر
[...]
آن زبرجد رنگ مشکین بوی و طعمش طعم شهد
رنگ دیبا دارد و بوی قماری عود خام
چون تو ببریدی شود هر یک از آن ده ماه نو
ور نبری باشد او در ذات خود ماه تمام
تا شد از گل بوستان سیمگون بیجاده فام
بوی و رنگ از گل ستاند و باده و بیجاده وام
از شکوفه باد در بستان شده لؤلؤ فشان
وز شقایق سنگ در صحرا شده بیجاده فام
حور عین از خلد اگر عمدا ببستان بگذرد
[...]
حلم باید مرد را تا کار او گیرد نظام
صبر باید تا ببیند دوست دشمن را به کام
عادت ایوب و ابراهیم صبر و حلم بود
شد به صبر و حلم پیدا نام ایشان از انام
صنع یزدان همچنانکایوب و اپراهیم را
[...]
ای همیشه بوده راه دین احمد را قوام
همچنان چون پیش ازین ملک ملکشه را نظام
عفو تو خط درکشد هر جا که بیند یک خطا
اسم تو گردن نهد آنجا که بیند یک تمام
آسیای فتنه فرق دشمنت را کرد آس
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.