گنجور

 
فضولی

گفتم صنما مرا پریشان کردی

قصد دل و دین غارت ایمان کردی

گفتا ز منست مستی از ساغر نیست

بر من به کمان ظلم بهتان کردی

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode