در صدف صدق جناب متولی
کز رای منیرش عتباتست منور
عمریست دماغ دل سکان مشاهد
از رایحه مکرمت اوست معطر
پاکیزه نهادی که مراد دو جهانش
از خدمت اولاد رسولست میسر
فرخنده مآلی که دلش راست همیشه
اندیشه غمخواری اولاد پیمبر
آرایش معموری هر مرقد عالی
شد رتبه او را سبب رفعت دیگر
ای باد اگر فرصت گفتار بیابی
در خدمت آن ذات مصفای مطهر
از ما برسان بندگی و عرض کن این حال
کاری در همه جا در همه فن بر همه سرور
هر چند که در فضل و هنر مثل نداری
غافل مشو از نکته گذاران سخن ور
ما خاک نشینان سر کوی بلاییم
ما را نتوان داشت بهر سفله برابر
ما آینه داران بد و نیک جهانیم
گر نیستی آگه بگشا دیده و بنگر
خم یافته در خدمت ما قامت گردون
پر گشته ز آوازه ما دهر سراسر
ما راتبه خواران در آل رسولیم
عمریست که این راتبه داریم مقرر
مسدود نگشته در این راتبه بر ما
زانروی که هستیم بدین راتبه در خور
ماییم پسندیده دوران بقناعت
پیران جوان بخت و فقیران توانگر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بسیار دعا کردم کاین روز ببینم
امروز بدیدم ز دعا کردن بسیار
ای چنبر گردنده بدین گوی مدور
چون سرو سهی قد مرا کرد چو چنبر
وز موی و رخم تیرگی و نور برون تاخت
تا زنده شب تیره پس روز منور
هر وعده و هر قول که کرد این فلک و گفت
[...]
دهقان به تعجب سر انگشت گزانست
کاندر چمن و باغ ، نه گل ماند و نه گلنار
پر بار بسال اندر یکبار بود گل
روی تو مرا هست همیشه گل پر بار
ای آذر تو بافته از غالیه چادر
اندر دل عشاق ز دست آذرت آذر
زلفین تو ریحان دل عشاق تو جنت
دیدار تو خور دیده عشاق تو خاور
نه سرو سهی چون تو و نه لاله خودرو
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.