نیست تا صبح بجز فکر تو کارم همه شب
کارم اینست جز این کار ندارم همه شب
همه روزم شده شب اختر آن شبها اشک
آه ازین درد چسان اشک نبارم همه شب
لطف کن یک شب و در کلبه من گیر قرار
تا بدانی که چرا نیست قرارم همه شب
تا ندانند که من بهر تو می نالم و بس
بفغان از همه کس ناله برارم همه شب
تا ز من پیش تو گویند حکایت همه روز
هیچ کس را بفراغت نگذارم همه شب
بامیدی که اگر بشنود آن ماه شبی
ز فلک می گذرد ناله زارم همه شب
شب تنهایی من نیست فضولی بی تو
شمع بزمست خیال رخ یارم همه شب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.