دی شنیدم جانب گلشن گذار افکنده ای
در گل از رشک رخت صد خار خار افکنده ای
عرض عارض کرده در باغ بر فصل بهار
نقش باغ از چشم نقاش بهار افکنده ای
لاله حمراست بشگفته ز طرف جویبار
یا تو بر آیینه عکس عذار افکنده ای
نیست سایه بلکه بی خود ساخته از جام رشک
سروها را سرنگون در جویبار افکنده ای
غنچها را کرده دل خون ز رشک لعل لب
آتشی از شمع رخ در لاله زار افکنده ای
بر رهت هر سو ملک افتاده یا جلوه کنان
سایه ات گه بر یمین گه بر یسار افکنده ای
چشم من جرم فضولی چیست در راه وفا
کاینچنین او را ز چشم اعتبار افکنده ای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.