گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
فضولی

با هر که غیرتست نگاهی نکرده ایم

ما را چه می کشی چو گناهی نکرده ایم

تا شعله برون نشود ز آتش درون

هرگز ز درد عشق تو آهی نکرده ایم

یارب چرا ز ماه و شان خالیست شهر

ماهیست ما نظاره ماهی نکرده ایم

جز نقد شوق و دولت عشق تو در جهان

هرگز نظر بمالی و جاهی نکرده ایم

تیغ زبان ماست که عالم گرفته است

ما فتح کشوری بسپاهی نکرده ایم

یارب چرا شدست سیه روزگار ما

ظلمی بهیچ خانه سیاهی نکرده ایم

ما را ز دهر نیست فضولی تمتعی

زین باغ میل برگ گیاهی نکرده ایم