عمریست ای پری که رخت را ندیدهایم
ما را تو دیدهای و تو را ما ندیدهایم
بسیار دیدهایم بتان کمالتفات
کمالتفاتتر از تو قطعا ندیدهایم
چون آب گشتهایم بسی گرد باغها
سروی بسان آن قد رعنا ندیدهایم
جایی نرفتهایم که آنجا ز درد و غم
اسباب مرگ خویش مهیا ندیدهایم
با کس نکردهایم دمی همدمی کزو
صد داغ درد بر دل شیدا ندیدهایم
معلوم کردهایم به از رنج عشق نیست
با آنکه روی راحت دنیا ندیدهایم
از حد زیاده است فضولی جنون تو
کس را چنین مقید سودا ندیدهایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.