خاک در تو کحل بصر کرده ایم ما
وز هر که جز تو قطع نظر کرده ایم ما
ما را چه باک در ره عشق تو از رقیب
تدبیر او بآه سحر کرده ایم ما
خم گشته ایم تا نرباید ز ما فلک
خاکی که از در تو بسر کرده ایم ما
تا رخنها ز تیغ جفای تو یافتست
از سر هوای غیر بدر کرده ایم ما
تا بیشتر برد ز رهت گرد در سجود
رخساره تر بخون جگر کرده ایم ما
سر نمی دهیم بهر تو ما را مباد سر
که غیر ازین خیال دگر کرده ایم ما
اول گذشته ایم فضولی ز کام دل
وانگه بکوی عشق گذر کرده ایم ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.