ملولم از تو نمی پرسیم که حال تو چیست
ملول بهر چه موجب ملال تو چیست
خراب شد ز تو حالم چرا نمی پرسی
چه حالتست ترا مانع سؤال تو چیست
مرا خیال تو و فکر تست در دل زار
ترا چه فکر بدل می رسد خیال تو چیست
شراب عشق تو مدهوش کرده است مرا
چه آگهم که فراق تو یا وصال تو چیست
ز اشک و آه من آزرده نمی دانی
که زیب حسن تو پیرایه جمال تو چیست
اگر بسوختن سینه ام نه مایل
دم نظر بدل از دیده انتقال تو چیست
فضولی از سر جان در گذر براه فنا
جز این کشته جانان شوی کمال تو چیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
غم فراق چه و حسرت وصال تو چیست
تو خود تویی به کجا رفتهای خیال تو چیست
جهات دهر یک آغوش انس دارد و بس
به جز سیاهی مژگان رم غزال تو چیست
مبحیط عشق ندامتگهر نمیباشد
[...]
(من):کنون که گشت مبرهن به من که حال تو چیست
به عمر سفله، از این بیش اتصال تو چیست؟
دگر ز ماندن در این جهان، خیال تو چیست
به قول مردم امروزه، ایدآل تو چیست؟
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.