چنین نگار ندیدم به هیچ ایوانی
چنین بهار نیاید به هیچ بستانی
شکست و بست، دل و دست شه سواران را
چنین سوار نیاید به هیچ میدانی
هنوز بر سر من زین شراب مستیهاست
چنین قدح نکشیدم به هیچ دورانی
متاع مهر و وفا را نمیخرند به هیچ
چنین متاع ندیدم به هیچ دکانی
دل شکستهٔ ما را نمیتوان بستن
مگر به تار سر زلف عنبرافشانی
چگونه جمع کنم این دل پریشان را
گرم مدد نکند طرهٔ پریشانی
کنون به چارهٔ رنجور خویش کوشش کن
نه آن زمان که بکوشی و چاره نتوانی
به ابروان ز تکبر هزار چین زدهای
مگر که حاجب قصر جلال خاقانی
ستوده ناصردین شه نصیر دولت و دین
که چشم چرخ شبیهش ندیده سلطانی
قدر ورای هوایش نخوانده طوماری
قضا خلاف رضایش نداده فرمانی
فروغی از نظر پادشاه روی زمین
بر آسمان سخن آفتاب تابانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به زیباییهای منحصر به فرد و بینظیری که در جهان وجود دارد اشاره میکند. او میگوید که هیچ نگاری به زیبایی آنچه که دیده نمیشود و هیچ بهاری مانند این بهار در باغها نخواهد آمد. سواران و دلها نیز به همان اندازه خاص هستند و در هیچ میدانی نظیر آنها دیده نمیشود. شاعر دچار مستی و هیجان است و بر این باور است که عشق و وفا را نمیتوان به سادگی خرید. او از دل شکستهاش و دشواریهای جمعآوری آن سخن میگوید و نشان میدهد که تنها با محبت میتوان این دل را تسکین داد. همچنین، شاعر در ادامه به جلال و عظمت پادشاهی اشاره میکند و او را فردی نمونه و بینظیر میداند که در قضا و قضای خود به رضایت و عدالت توجه دارد. در نهایت، شاعر به حضور نور و روشنیای اشاره میکند که پادشاه بر زمین دارد و آن را به خورشید تشبیه میکند.
هوش مصنوعی: من هرگز چنین معشوقهای را در هیچ جایی ندیدهام و هیچ باغی به این زیبایی بهاری نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: سواران دل و دستشان را به درستی آماده کردهاند، اما هیچ سوار دیگری به توان و مهارت آنها نمیرسد و نمیتواند در میدانهای نبرد با آنها رقابت کند.
هوش مصنوعی: من هنوز تحت تأثیر این شراب هستم و به هیچ زمانی از عمرم چنین حالتی نداشتهام.
هوش مصنوعی: محبت و وفاداری را به هیچ قیمتی نمیخرند و چنین کالایی را در هیچ جایی ندیدهام.
هوش مصنوعی: دل شکستهٔ ما را نمیتوان معالجه کرد، مگر با زیبایی و جذابیت موی یکی که مانند انگور میدرخشد.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم این دل آشفته را سامان دهم، وقتی که نازکدلی تو مدد نرساند؟
هوش مصنوعی: اکنون برای حل مشکلات و دردهای خود تلاش کن، نه زمانی که تلاش کنی اما نتوانی به نتیجه برسی.
هوش مصنوعی: چشمان تو با ابروان کمانیات هزاران نشانه از خودخواهی به جا گذاشته است، انگار که تو نگهبان قصر عظمت پادشاهی.
هوش مصنوعی: ستوده ناصردین شاه، که حامی دولت و دین است، به گونهای است که هیچ چشمی در آسمان، مانند او را در مقام سلطنت ندیده است.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که هر چیزی که در زندگی ما اتفاق میافتد، از قدرت و حکمت بالایی ناشی میشود و گونی از خواستههای ما فراتر میرود. اگر چه ممکن است ما نخواهیم یا انتظار دیگری داشته باشیم، اما در نهایت تقدیر و قضا به گونهای عمل میکند که هیچ دستوری از خواست ما تخلف نکند.
هوش مصنوعی: نور و روشنی که از دید پادشاه به زمین میتابد، مانند نوری است که از آسمان و خورشید ساطع میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرا ز منصب تحقیق انبیاست نصیب
چه آب جویم از جوی خشک یونانی؟
برای پرورش جسم جان چه رنجه کنم؟
که: حیف باشد روح القدس به سگبانی
به حسن صوت چو بلبل مقید نظمم
[...]
مرا ز منصب تحقیق انبیاست نصیب
چه آب جویم از جوی خشک یونانی
برای پرورش جسم و جان چه رنجه کنم
که حیف باشد روح القدس بسگبانی
بحسن صوت چو بلبل مقید نظمم
[...]
مخوان فسانهٔ افراسیابِ تورانی
مگوی قصهٔ اسفندیارِ ایرانی
سخن ز خسرو و سلطانِ هفت کشور گوی
که خَتْم گشت بدو خسروی و سلطانی
معزِّ دینِ خدای و خدایگانِ جهان
[...]
در آمد از غم تو ، ای بخوبی ارزانی
بکار من چو سر زلف تو پریشانی
کنم بطبع فدای تو دیده و دل و جان
که تو عزیزتر از دیده و دل و جانی
بنفشه زلفی و گل خدی و چه می گویم؟
[...]
به هرزه بر سر دنیا مشو به نادانی
که چون توئی بچنین کار نیست ارزانی
چو عمر ضایع کردی بر آن پشیمان باش
اگرچه سود ندارد کنون پشیمانی
غم جهانی بر جان خویشتن چه نهی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.