گنجور

 
فروغی بسطامی

ای طلعت نکوی تو نیکوتر از پری

نیکو نگاه‌دار دلی را که می‌بری

معشوق پرده‌پوشی و منظور پرده‌در

هم پرده می‌گذاری و هم پرده می‌دری

دلهای برده را همه آورده‌ای به دست

هم دلبری به عشوه‌گری هم دلاوری

می‌رانیم ز مجلس و می‌خوانیم ز در

هم بنده می‌فروشی و هم بنده می‌خری

من در کمند عشق اسیر ستم کشم

تو بر سریر حسن امیر ستم گری

کار من است دادن جان زیر تیغ تو

من کار خود چگونه گذارم به دیگری

تیغی نمی‌کشی که فقیری نمی‌کشی

جایی نمی‌روی که اسیری نمی‌بری

چشمت نظر به هیچ مسلمان نمی‌کند

این ظلم سر نمی‌زند از هیچ کافری

هر تشنه را که لعل تو آب حیات داد

نتوان برید حنجرش از هیچ خنجری

پیکان آه من به تو کاری نمی‌کند

تا در نظام لشکر آه مظفری

کشورگشای ناصردین شاه جنگ جوی

کز لشکرش ندیده امان هیچ لشکری

آن ماه بر سر تو فروغی گذر نکرد

در رهگذار او مگر از خاک کمتری

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
فرخی سیستانی

ای اَبر بهمنی که به چشم من اندری

تن زن زمانکی و بیاسای و کم گری

این روز و شب گریستن زاروار چیست

نه چون منی غریب و غم عشق برسری

بر حال من گری که بباید گریستن

[...]

منوچهری

برگ گل سپید به مانند عبقری

برگ گل دو رنگ به کردار جعفری

برگ گل مُوَرَّدِ بشکفتهٔ طری

چون روی دلربای من، آن ماه سعتری

قطران تبریزی

پوشیده مشگ ز ابر سیه چرخ چنبری

کافور بر گرفت ز که باد عنبری

از گل زمین شده چو تذروان هندوی

وز ابر آسمان چو پلنگان بربری

از سنگ خاره گشت گلاب و عرق روان

[...]

مسعود سعد سلمان

ای فال گیر کودک فالم ز روی تو

با روشنایی مه و با سعد مشتری

هستت ز نخ بلورین گوی و در آن بلور

پیدا خیال حسن لطیفی و دلبری

دارند صورت پری اندر بلور و تو

[...]

ابوالفرج رونی

ای پیشکار تخت تو کیوان و مشتری

ای نجم شرق و غرب ترا گشته مشتری

در جرم عقل طبعی و در جسم عدل جان

بر شخص فضل دستی و بر عرض حق سری

اقبال را به همت بهتر طلیعه

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ابوالفرج رونی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه