ای صورت زیبا که به سیرت ملکستی
بر روی زمین غیرت ماه فلکستی
یارب چه سواری تو که بر غارت دلها
سرگرم ز هر گوشه پی تاز و تکستی
ای کاش ببینند جراحات درونم
تا خلق بدانند که کان نمکستی
عشق آمده عقل از پی بیچارگیش رفت
وین نیست یقین تو که در عین شکستی
ای شیخ که منعم کنی از جنت کویش
زین نکته توان یافت که اهل دَرَکستی
ای عشق جهانسوز درآ از در اغیار
تا یار بداند که چه مجرب محکستی
نازم سرت ای شمع فروزان فروغی
زیرا که در این بزم الفوار یکستی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.