از بس که در خیال مکیدم لبان او
یاقوت فام شد لب گوهرفشان او
نقد وجود من همه مصروف هیچ شد
یعنی نداد کام دلم را دهان او
پیرانهسر بلاکش ابروی او شدم
با قامت خمیده کشیدم کمان او
قاتل چگونه منکر خونم شود به حشر
زخمی نخوردهام که نماند نشان او
دستی که از رکاب سمندش بریده شد
ترسم خدا نکرده نگیرد عنان او
چندان که در پیش به درستی دویدهام
الا دل شکسته ندیدم مکان او
بی پرده در حضور من امشب نشسته است
گر صد هزار بار کنند امتحان او
سودا نگر که بر سر بازار عاشقی
خواهم زیان خویش و نخواهم زیان او
در عهد شه کلام فروغی بها گرفت
یارب که در زمانه بماند زمان او
ظل الله ناصردین شه که آمدهست
چندین هزار آیت رحمت نشان او
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و دلبستگی عمیق شاعر به معشوقش است. شاعر از شدت خیالپردازی و آرزوی وصال، لبان معشوق را به یاقوتی زیبا تشبیه میکند و احساس میکند که تمام وجودش به هیچ تبدیل شده است. او به خاطر ابروی معشوق که باریک و جالب است، به درد و رنج دچار میشود و گویی حتی شواهدی از زخمهایش ندارد. شاعر از احساسات خودش و شرایط عاشقی میگوید و اشاره میکند که دلش شکسته است، اما همچنان معشوقش را میبیند. در انتها، او به مقام و شان معشوق و به رحمتهایی که عشق به او نشان داده، اشاره میکند.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه بسیاری از اوقات در خیال خود لبهای او را تصور کردهام، لبهای او به رنگ یاقوت درآمده و مانند مروارید درخشان شدهاند.
هوش مصنوعی: تمام سرمایه وجود من بیفایده شده است، زیرا نتوانستم آرزوی دلم را از او بگیرم.
هوش مصنوعی: با وجود کهنسال بودنم و تحمل سختیها، همچنان به زیباییهای او نظاره میکنم و با وضعیت بدنیام، به عشق او به کمانکشیدن ادامه میدهم.
هوش مصنوعی: چگونه میتواند قاتل که خون من را ریخته انکار کند؟ من زخمی نخوردهام که نشانهای از او بر جای نمانده باشد.
هوش مصنوعی: دستی که از افسار اسبش جدا شده، میترسم خدا نکند که او کنترلش را از دست بدهد.
هوش مصنوعی: هرچقدر که من به درستی و با تلاش پیش رفتهام، هرگز مکان دل شکسته را ندیدم.
هوش مصنوعی: امشب او به طور واضح و بدون حجاب در کنار من حضور دارد، حتی اگر هزار بار هم او را آزمایش کنند، چیزی از او کم نخواهد شد.
هوش مصنوعی: نگران نباش که در دنیای عشق، من فقط به فکر زیان خودم هستم و به زیان دیگران توجهی ندارم.
هوش مصنوعی: در زمان پادشاهی او، سخن و قلم ارزش و اهمیت پیدا کرد، کاش که یاد و نام او در این دنیا پایدار بماند.
هوش مصنوعی: محل سایه خداوند، ناصرالدین شاه است که با خود هزاران نشانه از رحمت و بزرگی او را به همراه دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دوران ملک ظالم و فرمان قاطعش
چندان روان بود که برآید روان او
هرگز کسی که خانه مردم خراب کرد
آباد بعد از آن نبود خاندان او
بنگر بدان دو ابروی همچون کمان او
وآن غمزهٔ چو تیر و رخ مهربان او
انگشت میگزد به تحیر کمان چرخ
ز انگشت رنگ داده و انگشتوان او
گر جان من طلب کند، از وی دریغ نیست
[...]
کو خسروی که بود جهان در امان او
پیوسته بود جان جهانی به جان او
کو صفدری که روز دغا خصم شوم پی
میجست همچو تیر ز دست و کمان او
کو آن عنان گرای که کوه گران رکاب
[...]
آتش به عالمی زد و آسود جان او
بس دور بود این ز دل مهربان او
نقاش تاکشد اثر ناتوان او
بندد قلم ز سایهٔ موی میان او
از بحر عشق رخت سلامتکه میبرد
کشتی شکستن است دلیل کران او
حزنی در ین بساط تحیر نیافتم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.