محبان را نصیب است از حبیبان
من حسرت کش از حسرت نصیبان
فغان کان گلبن سرکش ندارد
سری با نالههای عندلیبان
مرا گویند از آن رو دیده بربند
که فارغ باشی از پند ادیبان
دلی میباید از آهن کسی را
که بر بندد نظر زین دل فریبان
به چشم خود اگر بینی اجل را
از آن خوش تر که دیدار رقیبان
نمیماند شکیبم در محبت
چو میمیرد یکی از ناشکیبان
کشد سر در گریبان ماه و خورشید
چو بگشایی ز هم چاک گریبان
فروزان طلعت صبح سعادت
معنبر طرات شام غریبان
فروغی را به درد عشق کشتی
خلاصش کردی از ناز طبیبان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به احساسات عاشقانه و حسرتهای خود اشاره میکند. او میگوید که محبان از حبیبان خود بهرهمند هستند، اما او حسرت میکشد. شاعر به غم و اندوهی که از دوری و فراق میکشد، اشاره میکند و میگوید بهتر است به دست بیرحمی زمان عادت کند تا رنجی دیگر را تحمل کند. در نهایت، او به عشق و درد آن که او را از ناز و ظرافت رهایی میبخشد، اشاره میکند و این درد را نشانهای از عشق حقیقی میداند.
هوش مصنوعی: دوستان و عاشقان معشوق، از عشق خود بهرهای میبرند، اما تو فقط حسرت و آرزو برای آنها داری.
هوش مصنوعی: ای وای از اینکه باغی زیبا و سرسبز وجود ندارد که با صدای نالهگون بلبلها دلشاد شود.
هوش مصنوعی: میگویند چشمانت را ببند تا از نصایح و پندهای نویسندگان و ادیبان بینیاز باشی و ذهنی آزاد داشته باشی.
هوش مصنوعی: کسی که بخواهد به دلهایی که فریبندهاند، نگاهی بیندازد، باید دل قوی و مستحکم مثل آهن داشته باشد.
هوش مصنوعی: اگر به چشم خود مرگ را ببینی، این دیدن بهتر از آن است که رقیبان را ببینی.
هوش مصنوعی: در عشق و محبت، اگر یکی از کسانی که صبر و شکیبایی ندارند بمیرد، دیگر برای من تحملی باقی نمیماند.
هوش مصنوعی: وقتی که سر به گریبان میکشی، مانند این است که ماه و خورشید را در زوایای تاریک پنهان کردهای. اگر روزی این پرده را کنار بزنی، زیباییها و نور و روشنایی آنها نمایان میشود.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و درخشش صبحی که باعث خوشبختی و سعادت است، اشاره میکند و نسبت به شب غریبان که به نوعی غم و اندوه را تداعی میکند، تضاد میزند. طلعت صبح به نور و روشنی اشاره دارد که نویدبخش روزی جدید و خوشبختی است.
هوش مصنوعی: فروغی را در درد عشق غرق کردی و او را از محبت و مراقبت پزشکان رهانیدی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نکردی هیچ رحمت بر غریبان
چو بیماران نمانده بی طبیبان
چو داری خوی مردم چون لبیبان
دمی بنشین به بالین غریبان
خوشا و خرما وقت حبیبان
به بوی صبح و بانگ عندلیبان
خوش آن ساعت نشیند دوست با دوست
که ساکن گردد آشوب رقیبان
دو تن در جامهای چون پسته در پوست
[...]
به غم بنشسته ام سر در گریبان
ز اندوه عزیزان و حبیبان
مزاج دوستان رفتم بدیدم
گرفتم نبض هر یک چون طبیبان
ملالت شان مرامی داشت گفتی
[...]
کشد تقدیر جان کم نصیبان
گنه بر مرگ و تهمت بر طبیبان
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.