تا لب میپرست او داد شراب مستیم
مفتی شهر میخورد حسرت می پرستیم
کاش به کوی نیستی خاک شوم که آن پری
چهره نشان نمیدهد تا به حجاب هستیم
دست امیدم ار شبی بر سر زلف او رسد
طعنه بر آسمان زند فر دراز دستیم
زندهٔ جاودانیم تا حرکات عشق شد
آلت زندگانیم، علت تندرستیم
بر سر هر گذار او خاک شدم فروغیا
تا فلک بلند سر خاک شود ز پستیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.