هر جا که به طنازی، آن سرو روان آید
دل بر سر دل ریزد، جان از پی جان آید
حسرت نبرد عاشق جز بر دل مشتاقی
کز رهگذر خوبان حسرت نگران آید
شهری به ره آن مه، خون در دل و جان بر لب
فریاد که از دستش یک شهر به جان آید
هرگز نتوان رفتن بیرون ز کمین گاهی
کان ترک شکارافکن با تیر و کمان آید
باید که تنم گردد چون موی به باریکی
شاید به کنار من آن موی میان آید
مشکل ز وجود من ماند اثری باقی
وقتی که به سر رفتم آن جان جهان آید
آنجا که تو بنشینی، خلقی به فغان خیزد
وانجا که تو برخیزی، شهری به امان آید
ترسم ندهی راهم در صحن گلستانت
تا تازه بهارت را آسیب خزان آید
اندوه نمیماند در عشق فروغی را
هر گه به دل تنگش آن تنگ دهان آید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان عشق و longing عاشقانه پرداخته است. شاعر از زیبایی و جلوههای معشوق صحبت میکند و بیان میکند که عشق او چقدر عمیق و سوزان است. هر جا که معشوق حضور دارد، شور و شوق دل را فرا میگیرد و حتی به یاد او، دل عاشق میسوزد. حسرت و غم از دست دادن معشوق نیز در اشعار حس میشود. شاعر اشاره میکند که هیچگاه نمیتواند از کمین عشق خود خارج شود و همیشه در جستجوی آن لحظهٔ خوش است. او آرزو دارد که به اندازه موی باریک شود تا معشوقش به نزد او بیاید. در نهایت، اشاره به ناپایداری زندگی و تأثیر حضور یا غیبت معشوق بر روی عشق و احساسات دارد.
هوش مصنوعی: هر کجا که آن سرو نازنین و باوقار به رقص و زیبایی ظاهر شود، دلها را تحت تأثیر قرار میدهد و جانها به دنبالش میشتابند.
هوش مصنوعی: عاشق تنها بر دل کسی حسرت میخورد که از میان خوبان، به او حسرت زده نگاه کند.
هوش مصنوعی: شهر به خاطر آن معشوق میتپد و مردم با دل پر از غم و جان در حال فریاد هستند که از دست او، یک شهر به درد و رنج دچار شده است.
هوش مصنوعی: هرگز نمیتوان از مکانی که در آن کمین کردهای خارج شد، زیرا ممکن است شکارچی با تیر و کمان به سمت تو بیاید.
هوش مصنوعی: باید بدنم به قدری باریک و لطیف شود که مانند موی سر به نرمی و ظرافت باشد، تا شاید آن مو بتواند به کنار من بیاید.
هوش مصنوعی: وقتی من از این دنیا بروم، تاثیر مشکلها و دغدغههای من از بین میرود و آن موجود باارزش و روح زندگی در جهان ظاهر میشود.
هوش مصنوعی: در جایی که تو حضور داری، مردم به شدت در درد و رنج هستند و زمانی که تو از آنجا میروی، آرامش و امنیت به آن مکان برمیگردد.
هوش مصنوعی: نگرانم که در راه گلستانت به من اجازه ندهی بروم، زیرا ممکن است زیباییهای بهارت تحت تأثیر آسیبهای پاییز قرار گیرد.
هوش مصنوعی: غم و اندوه در عشق هیچگاه باقی نمیماند، زیرا هر بار که دل او دچار تنگی و ناراحتی میشود، احساسات او به شکلی جدید و تازه وارد میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ترسم نشده غوره، انگور خزان آید
یا می نشده انگور ماه رمضان آید
زاهد که کند منعم از رفتن میخانه
با ساده رخی هر شب آنجا به نهان آید
گر اشک روانم نیست زآن است که می ترسم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.