مستان بزم عشق شرابی نداشتند
در عین بی خودی می نابی نداشتند
هرگز به غیر خون دل و پارهٔ جگر
شوریدگان شراب و کبابی نداشتند
قربان قاتلی که شهیدان عشق او
جز آب تیغ حسرت آبی نداشتند
با قاتل از غرور ندارد سر حساب
با کشتگان عشق حسابی نداشتند
قومی به فیض پیر خرابات کی رسند
کز جام باده حال خرابی نداشتند
آنان که داغ و درد تو بردند زیر خاک
خوف جحیم و بیم عذابی نداشتند
تمکین حسن بین که به کوی تو اهل عشق
بعد از سؤال چشم جوابی نداشتند
ز آشفتگی به حلقهٔ جمعی رسیدهام
کز حلقههای زلف تو تابی نداشتند
تا چشم بند مردم صاحب نظر شدی
شب ها ز سحر چشم تو خوابی نداشتند
در مکتب محبت آن مه فروغیا
الا کتاب مهر کتابی نداشتند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این اشعار، شاعر به توصیف حال و هوا و احساسات عاشقان میپردازد. او بیان میکند که مستان و شوریداران عشق، در عین بیقراری و شیدایی، از هیچ شرابی بهرهمند نیستند و فقط از درد و دلسوختگی خود آگاهند. عشق و زیبایی او را به مرگ میکشاند و عشقورزان هیچگونه خوشی و آرامشی ندارند. شاعر از قربانیان عشق یاد میکند که به هیچ چیز جز حسرت دست نیافتند و میگوید که در برابر عشق، حتی با کشتگان عشق هم نمیتوان حساب و کتابی داشت. جمعی از اهل عشق، به فیض و حال خوب نمیرسند و آنهایی که بار درد عشق را به دوش میکشند، از جحیم و عذاب هم هراسی ندارند. او به زیبایی و جاذبه معشوقه اشاره کرده و بیان میکند که وقتی در حضور معشوق هستند، هیچ جوابی برای سؤالها ندارند و در حلقهها و محافل عشق، هیچ تابی ندارند. اشعار نشاندهنده عمق احساسات و تنهایی در عشق است و به نوعی ناامیدی و دشواریهای آن اشاره میکند.
هوش مصنوعی: در میهمانی عشق، عاشقان هیچ گونه شرابی نداشتند و در حالی که بیخود و نشئه بودند، زیبایی را هم در اختیار نداشتند.
هوش مصنوعی: هرگز کسی که دلی داغ و پارهجگر دارد، به غیر از غم و درد و عشق، چیز دیگری را همچون شراب و کباب نچشیده است.
هوش مصنوعی: من به این قاتل ارادت میورزم که عشق او برای شهیدان تنها خاطراتی از حسرت را به جا گذاشته و هیچ چیز دیگری نصیبشان نکرده است.
هوش مصنوعی: این ابیات به این معناست که فردی که به عشق مبتلا شده، با کسی که او را به دردسر انداخته یا به او آسیب رسانده، احساس غرور و برتری نمیکند. همچنین، با افرادی که در عشق آسیب دیده یا برای عشق جان خود را از دست دادهاند، حقی از درگیری و حساب و کتاب ندارد. در واقع، در دنیای عشق، احساسات و اتفاقات به گونهای است که افراد با هم در ارتباط هستند و هیچگونه برتری یا حساب و کتاب در این زمینه وجود ندارد.
هوش مصنوعی: گروهی از مردم چه زمانی به فیض و نعمت حالتی شبیه به دیوانگی و شوریدگی میرسند که حتی از شراب هم حال خوبی نداشته باشند؟
هوش مصنوعی: افرادی که در اثر درد و رنج تو به خاک سپرده شدند، از ترس آتش جهنم و عذاب در امان بودند و نگران نبودند.
هوش مصنوعی: حسن، زیبایی و جاذبهات باعث میشود که حتی عاشقان در کوی تو پس از پرسش، نتوانند جوابی پیدا کنند.
هوش مصنوعی: به خاطر شرایط آشفتهای که دارم، به دور جمعی پیوستهام که پیش از این نتوانسته بودند تاب و تحمل زیباییهای زلف تو را داشته باشند.
هوش مصنوعی: تا وقتی که چشمان تو در دنیای نظر و قضاوت به خواب رفته بودند، مردم شبها از نور سحر و زیبایی تو بیخبر بودند و خوابشان نمیبرد.
هوش مصنوعی: در مکتب عشق، تنها منبع نور و روشنی، مهر و محبت است و کسی جز آن، کتابی برای هدایت و آگاهی نداشت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.