تا پرده ز صورتش برافتاد
آتش به سرای آذر افتاد
صبر از دل من مخواه در عشق
کشتی نرود چو لنگر افتاد
خط سر زد از آن لبان شیرین
طوطی به میان لشکر افتاد
بیرون نرود به هیچ دستان
سری که ز عشق بر سر افتاد
ما را به سر از محبت دوست
هر لحظه هوای دیگر افتاد
مردیم ز درد شام هجران
دیدار به صبح محشر افتاد
از خال و خط تو آتش رشک
در طبلهٔ مشک و عنبر افتاد
مژگان تو دید تا فروغی
کار دل او به خنجر افتاد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و دلتنگی است. شاعر با توصیف زیبایی محبوب و احساسات عمیق خود، از درد و شعف عشق سخن میگوید. او میگوید که زیبایی چهره محبوبش آتش بر دلش میافکند و صبرش را از او میگیرد. هر بار که به محبوب میاندیشد، احساساتش دگرگون میشود و در نهایت، از درد جدایی جان میدهد. در مجموع، شعر به مضامین عشق، آرزو، و تنهایی میپردازد.
هوش مصنوعی: زمانی که پرده از چهرهاش کنار رفت، آتش به خانه آذر (خدای آتش) افتاد.
هوش مصنوعی: از من انتظار صبر نداشته باش، چون وقتی عشق به دل نشسته، دیگر مثل کشتیای نیست که لنگرش به دریا بیفتد و آرام بماند.
هوش مصنوعی: صدای شیرین و دلنشین طوطی از لبانش به گوش میرسد و در بین جنگجویان و سربازان، توجهها را به خود جلب میکند.
هوش مصنوعی: هر کسی که به خاطر عشق دچار غم و اندوه میشود، هیچگاه از دستان خود خارج نخواهد شد و همیشه در درون خود با آن دست و پنجه نرم میکند.
هوش مصنوعی: ما از عشق و دوستی دوست، هر لحظه به فکر و حالی جدید دچار میشویم.
هوش مصنوعی: ما از درد جدایی و بیخبری از معشوق به شدت رنج میبریم و این درد ما آنقدر عمیق است که تا روز قیامت ادامه خواهد داشت.
هوش مصنوعی: زیبایی و جذابیت تو باعث شده حسادت در دلها شعلهور شود، به گونهای که حتی عطرهای گرانبها مانند مشک و عنبر هم تحت تأثیر قرار گرفته و حسرت میخورند.
هوش مصنوعی: چشمان تو چنان درخشان هستند که دل او را تحت تأثیر قرار داده و موجب آزردگیاش شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یکباره دلش ز پا درافتاد
هم خیک درید و هم خر افتاد
بیچاره پدر ز پا در افتاد
هم شیشه شکست و هم خر افتاد
مسکین زین غم ز پا درافتاد
بیمار به روی بستر افتاد
بازم غم عشق در سر افتاد
دل با هوس غمی درافتاد
از سرزنشم گذشت بالین
خار و خسکم به بستر افتاد
غم در دل آتشی برافروخت
[...]
دل با صف غمزه ای در افتاد
صیدی به میان لشکر افتاد
ماهی بدمید کز طلوعش
از دیده مردم اختر افتاد
آن سوخته طایرم که بر گل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.