گنجور

 
فروغی بسطامی

ترک کمان کشیده دو چشم سیاه تست

تیری که بر نشانه نشیند نگاه تست

امروز هر تنی که به شمشیر کشته‌ای

فردای رستخیز به جان عذر خواه تست

بر دیده‌اش فرشته کشد از پی شرف

خون کسی که ریخته بر خاک راه تست

پای غرور بر سر صید حرم نهد

هر آهویی که قابل نخجیر گاه تست

بس دل اسیر زلف و زنخدان نموده‌ای

بس یوسف عزیز که در بند چاه تست

شاهان به هیچ حیله مسخر نکرده‌اند

ملکی که در تصرف خیل و سپاه تست

روزی که صف کشند خلایق پی حساب

جرمی که در حساب نیاید گناه تست

مستان ز باده‌های دمادم ندیده‌اند

کیفیتی که در نگه گاه‌گاه تست

رخشنده آفتاب فروغی فرو رود

هر جا که جلوهٔ رخ تابنده ماه تست

 
 
 
وطواط

آنی که کعبهٔ فضلا بارگاه تست

از حادثات شرع نبی در پناه تست

هم آفتاب چرخ هنر نور طبع تست

هم توتیای چشم ظفر گرد راه تست

قادرتری ز گردون بر قهر دشمنان

[...]

انوری

شاها زمانه بندهٔ درگاه جاه تست

اسلام در حمایت و دین در پناه تست

فیروزشاه عادلی و بر دوام ملک

بهتر گواه عدل بود و او گواه تست

گردون غبار پایهٔ تخت بلند تو

[...]

اهلی شیرازی

آنی که فتنها همه از یک نگاه تست

عالم خراب کرده چشم سیاه تست

روشن ترست شام من از صبح دیگران

وین روشناییم ز رخ همچو ماه تست

منت پذیر دامن پاک توام که دل

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه