مژده وصل آن رفیع جناب
آمد از نزد حق به نص کتاب
میوزد از درش نسیم بهشت
بوی رحمان از این نفس دریاب
اینک اینک رسید وقت لقا
السرور، السرور، یا احباب
هاتف غیبم این پیام آورد
کابشروا بالقدوم یا اصحاب
قد دنا محضری بحضرتکم
هین برون آمدیم از جلباب
وقت آن شد که وصل ما گردد
مرهم زخم سینههای کباب
العجل، العجل، بلاء مهل
الحضور، الحضور، هان بشتاب
بسته شد باب فیض بر رخ فیض
افتتح یا مفتّح الابواب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این ابیات شعری به حالی روحانی و شادمانی اشاره دارد که مژدهای از سوی خدا به مومنان و دوستان داده شده است. شاعر از آمدن پیامی خوش برای لقا و وصال با محبت الهی خبر میدهد. همچنین به عطر بهشت و نسیم خوشی که از درگاه الهی میوزد، اشاره میکند. شاعر از دوستان دعوت میکند که حضوری عمیق و سریع را تجربه کنند و به شوق وصل و مرهم زخمهای دلها بشتابند. با بیان این نکات، شعری از امید، شادی و نزدیک شدن به رحمت الهی را ترسیم میکند.
هوش مصنوعی: خبر خوش به ما رسید که یکی از بزرگان و عزیزان از جانب خداوند به واسطه کتاب آسمانی آمده است.
هوش مصنوعی: نسیمی دلانگیز از در این مکان میوزد که بوی رحمت الهی را به همراه دارد؛ از این نفس خوشایند بهرهمند شو.
هوش مصنوعی: اکنون زمان دیدار خوشحالی و شادی فرا رسیده است، ای دوستان.
هوش مصنوعی: ناگهانی صدای غیبی به من خبر داد که ای بشرها، به خاطر آمدنتان خوشحال باشید! ای دوستان، با شادابی و خوشحالی در اینجا حضور یابید.
هوش مصنوعی: ما به نزد شما نزدیک شدهایم و از دامن و پوشش خود بیرون آمدهایم.
هوش مصنوعی: زمان آن فرارسیده که ارتباط ما برقرار شود و درمانی برای زخمهای سینههای سوخته پیدا کنیم.
هوش مصنوعی: عجله کن، عجله کن، مصیبت بهسرعت نزدیک میشود، بیقید و شرط حاضر شو، پس بیا و شتاب کن.
هوش مصنوعی: درهای رحمت به روی نعمتها بسته شده است، اما درِ جدیدی به روی خیر و برکت گشوده شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر سؤالی کز آن لب سیراب
دوش کردم همه بداد جواب
گفتمش جز شبت نشاید دید
گفت پیدا بشب بود مهتاب
گفتم از تو که برده دارد مهر
[...]
به چه ماند جهان مگر به سراب
سپس او تو چون دوی به شتاب؟
چون شدستند خلق غره بدو
همه خرد و بزرگ و کودک و شاب؟
زانکه مدهوش گشتهاند همه
[...]
لاله داری شکفته بر مهتاب
مشگ داری گرفته بر مه تاب
مشگ چون موی تو ندارد بوی
ماه چون روی تو ندارد تاب
پیل با عشق تو ندارد پای
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
من مسکین در این رباط خراب
ساخته خانه بر ره سیلاب
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.