گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
فیض کاشانی

آدم چو دید صورت زیبای دلفریب

در خویش یافت جانب او میل و اشتها!

گفتا که کیستی تو چنین بهر چیستی؟

گفتا که آفریده حقّم کما تری‏

گفت ای خدای این چه جمال است و این چه حسن؟

در روی او چو می‏نگرم می‏روم ز جا!

گفتش خدای بنده‏ ای از بندگان ماست

خواهی که مونس تو بود خِطبه کن ز ما

پس خِطبه کرد و خِطبه خدا خواند و عقد کرد

کابین قرار داد که آموزدش هدا

پس روی کرد جانب حوا ز روی مهر

گفتا بیا به پیش من ای ماه دلربا

از حق ندا رسید که برخیز ای صفی

رو جانب صفیه چنین است امر ما

گفتا که خیر، چون شود این گر تو طالبی!

برخیز خود ز جای و به نزدیک ما بیا!!

برخاست آدم و سوی حوا روانه شد

با او زفاف کرد به ما شاء کیف شا!

 
 
 
قطران تبریزی

تا داد باغ را سمن و گل بنونوا

بلبل همی سراید بر گل بنونوا

رود و سرود ساخته بر سرو فاخته

چون عاشقی که باشد معشوق او نوا

مشک و عبیر بارد بر گلستان شمال

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
مسعود سعد سلمان

چون نای بینوایم ازین نای بینوا

شادی ندید هیچ کس از نای بینوا

با کوه گویم آنچه ازو پر شود دلم

زیرا جواب گفته من نیست جز صدا

شد دیده تیره و نخورم غم ز بهر آنک

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
امیر معزی

آمدگه وداع چو تاریک شد هوا

آن مه‌ که هست جان و دلم را بدو هوا

گرمی‌ گرفته از جگر گرم او زمین

سردی‌ گرفته از نفس سرد من هوا

ماه تمام او شده چون آسمان کبود

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از امیر معزی
سنایی

منسوخ شد مروت و معدوم شد وفا

زین هر دو مانده نام چو سیمرغ و کیمیا

شد راستی خیانت و شد زیرکی سفه

شد دوستی عداوت و شد مردمی جفا

گشته‌ست باژگونه همه رسمهای خلق

[...]

وطواط

ای بر مراد رأی تو ایام رامضا

بسته میان بطاعت فرمان تو قضا

از جاه تو گرفته سیادت بسی شرف

وز فر تو فزوده وزارت بسی بها

خلق خدای را برعایت تویی پناه

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از وطواط
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه