سر خستگان نداری بگذار ما نیائی
غم کشتگان نداری بمزار ما نیائی
تنم از غبار گردد بره گذارت افتد
تو بگردی از ره خود بغبار ما نیائی
بغمی نیوده پا بست نشده زمامت از دست
تو که بار غم نداری بقطار ما نیائی
ز خرابهٔ وفایم تو ز شهر بیوفائی
ز تو چون وفا نیاید بدیار ما نیائی
دلم از غم میانت شب و روز میگدازد
نشویم تا چو موئی بکنار ما نیائی
نشود خرابهٔ دل ز عمارت تو آباد
تو از این سرا برون رو تو بکار ما نیائی
چه شکایتست ای فیض که شنیده است هرگز
که کسی بیار گوید تو بکار ما نیائی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از غم و درد ناشی از دوری و بیوفایی معشوق سخن میگوید. او با زبانی حسرتآلود بیان میکند که اگر معشوق به سراغ او نیاید، زندگیاش پر از غم خواهد بود. او از خستگی و بیوفایی معشوق شکایت دارد و میگوید که دلش از عذاب عشق به آتش میکشد. شاعر به نوعی انتظار دارد که معشوق از بیتوجهی خود دست برداشته و به سوی او بازگردد، در غیر این صورت، دل او همچنان خراب و ویران خواهد ماند. در کل، این شعر احساسی عمیق و توصیفی از غم و درد عشق را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: اگر خستهها را نمیبینی، اشکالی ندارد، ما را فراموش کن. اگر به یاد مردگان نیستی، برای دیدن مزار ما هم نیایید.
هوش مصنوعی: بدن من از غبار کوچه تو پر میشود، اما تو بیخبر از این حال و هوای من به راه خود ادامه میدهی و حتی به غبار من هم نمینگرسی.
هوش مصنوعی: غم و اندوهی برایت وجود ندارد و تو به هیچ چیز وابسته نیستی، اما ما که بار غم را به دوش میکشیم، تو با ما همراه نمیشوی.
هوش مصنوعی: از ویرانهی وفای من، تو از شهر بیوفایی هستی. اگر از تو وفا نیاید، به دیار ما هم نخواهی آمد.
هوش مصنوعی: دل من از غم تو در شب و روز میسوزد و نمیتواند آرام بگیرد تا وقتی که تو مانند مویی به کنار من بیایی.
هوش مصنوعی: دل من با وجود تو آباد است، اما اگر تو از این مکان بروی، خرابی و ویرانی بر دل حاکم میشود و دیگر نمیتوانی کمکی به ما کنی.
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که چه دردی وجود دارد، ای فیض، که هیچگاه کسی شکایتی نکرده است که تو در کارهای ما حضور نداری و به کمک ما نمیایی. به نوعی احساس نارضایتی و نیاز به یاری را در خود دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به هوای صید یک ره، به گذار ما نیایی
تو که صید قدس گیری به شکار ما نیایی
رقم شهادت ما، دگری به دست دارد
اگر ای اجل بدانی، به شکار ما نیایی
برو ای صبا به شیرین، ز روان کوهکن گو
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.