گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
فیض کاشانی

ای نسخهٔ اصل خوبی و رعنائی

سر چشمهٔ آبروی هر زیبائی

روشن بود از جمال تو هر دو جهان

پنهانی تو ز غایت پیدائی

ای حسن تو مجموعهٔ هر نیکوئی

وی هر دو جهان ز عشق تو شیدائی

خورشید سراسیمهٔ شوق رویت

سرگشته کویت فلک مینائی

بدر از غم تو هلال گردد هر مه

کیوان کندت چه چاکران لالائی

تیرو ناهید و مشتری و بهرام

جویای تو اندر فلک پیمائی

آب و باد و زمین و آتش هریک

سر کرده قدم ترا کند جویائی

هرجا نوری غمت بجان بگزیده

واندر طلب تو باشدش پویائی

مرغ سحر از درد تو دارد افغان

وز عشق تو عندلیب شد شیدائی

از فرقت تو فاخته گوید کو کو

وز بهر تو میزند نوا مامائی

از درد تو غنچه را بود تنگدلی

داغ تو بلاله داده خون یالائی

خون در دل نافه بوی زلفت کرده

از چشم تو آهوان شده صحرائی

نگذاشته داغ تو دلی را بی‌درد

سودای تو کرده عالمی سودائی

فیض از غم عشقت همه شب نالانست

روزی بود از دلش گره بُگشائی

 
 
 
عنصری

ای روی تو چشم حسن را بینایی

یغماست مرا قبله گر از یغمائی

خندان گل سرخی و بت گویائی

زینست که از بتان تو بی همتائی

ابوسعید ابوالخیر

پاکی و منزهی و بی همتایی

کس را نرسد ملک بدین زیبایی

خلقان همه خفته‌اند و درها بسته

یا رب تو در لطف بما بگشایی

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ابوسعید ابوالخیر
فرخی سیستانی

ای دوست تر، از دو دیده و بینایی

ای آنکه ز پیش چشم ناپیدایی

آن روز که آمدی مرا دربایی

گر تا به قیامت تو غذانی (؟) نایی

خواجه عبدالله انصاری

در چشم منی روی بمن ننمائی

واندر دلمی هیچ بمن نگرائی

ای جان و دل و دیده و ای بینائی

چون از دل و دیده در کنارم نائی

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از خواجه عبدالله انصاری
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه