اگر راه یابم ببوم و برت
سراپا قدم گردم آیم برت
بکویت بیابم اگر رخصتی
ببوبت کنم عیش در کشورت
ندارم شکیب از تو ای جان من
تو آئی برم یا من آیم برت
قدم رنجه فرما بیا بر سرم
بقربان پایت بگرد سرت
وگرنه بده رخصتی بنده را
که سرپای سازم بیایم برت
تو آئی دل و جان نثارت کنم
من آیم شوم خاک ره بر درت
نیم گرچه شایسته صحبتت
ولی هستم از جان و دل چاکرت
جز این آرزو نیست در دل مرا
که پیوسته باشد سرم بر درت
چو فیض از غم عشق گردم غبار
مگر بادم آرد ببوم و برت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر ابراز اشتیاق و عشق خود را به معشوق میکند. او میگوید که اگر بتواند به محبوبش برسد، با تمام وجود در رکابش خواهد بود و حاضر است برای دیدنش هر کاری کند. شاعر همچنین از احساسات عمیق خود نسبت به محبوب سخن میگوید و اینکه حتی اگر شایسته صحبت با او نیست، ولی از صمیم قلب برای او آماده خدمتگزاری است. آرزوی او این است که همیشه در درگاه محبوب پژمرده و ناتوان باشد و هر لحظه به یاد او زندگی کند. این اشعار نشاندهندهٔ عاشقانهای عمیق و وابستگی شدید شاعر به معشوق است.
هوش مصنوعی: اگر به سرزمین تو برسم و به دیدارت بیایم، تمام وجودم را به پاهای تو میافکنم.
هوش مصنوعی: اگر فرصتی پیدا کنم به سوی تو میآیم تا در دیار تو لذت ببرم و خوش بگذرانم.
هوش مصنوعی: من صبر و تحملی از تو ندارم، ای محبوبم. آیا تو به سراغ من میآیی یا من به دنبالت میآیم؟
هوش مصنوعی: تکلیف را بر عهده بگذار و با محبت و لطف خودت به سوی من بیا. من برای احترام به تو و زیباییات دور تنت گردش میکنم.
هوش مصنوعی: اگر اجازه بدهی، من هم بگذارید که آماده شوم و به سوی تو بیایم.
هوش مصنوعی: تو که میرسی، جان و دلام را فدای تو میکنم. من هم میآیم و بر در خانهات خاکسار میشوم.
هوش مصنوعی: هرچند که من شایستهی گفتگو با تو نیستم، اما با تمام وجود خود را به خدمتت میگذارم.
هوش مصنوعی: تنها آرزوی من این است که همیشه سرم در نزدیکی تو باشد و به درت تکیه کنم.
هوش مصنوعی: وقتی از غم عشق پر از احساس شدم، آیا این حالت میتواند همچون بادی که درختان و گیاهان را به حرکت در میآورد، مرا به یاد بگذارد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
که اکنون به درد جگر مادرت
بگرید بدین جوشن و مغفرت
ازین پس دهد بوسه ماه افسرت
هم از گوهر من بود گوهرت
به خنجر جدا سازم از تن سرت
بکوبم به گرزگران پیکرت
که تا من ازین رزم آیم برت
بگردون گردان رسانم سرت
من از گنج وز ساز وز لشکرت
فرستم همی هرچه باید برت
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.