رای فرزانه چو باشد رخ خوبان دیدن
شادی هر دو جهان در غم اینان دیدن
توبه از زهد و ریا کردن و می نوشیدن
در خرابات مغان جلوهٔ ایمان دیدن
رقم عیش از آن صفحهٔ عارض خواندن
حال آشفته در آن زلف پریشان دیدن
کردم از پیر سؤالی ز جمال ازلی
میتوان گفت در آئینه خوبان دیدن
هرکجا حسن و جمالیست ز جانان عکسیست
جان در آن عکس تواند رخ جانان دیدن
نیست پنهان ز نظر صورت خوب تو مرا
هست یکسان چه بوصل و چه بهجران دیدن
چند زین گفتن بیهوده خمش کن ای فیض
هست موقوف خموشی رخ جانان دیدن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و جذابیت چهره خوبان و ارتباط آن با شادی و غم در زندگی انسانهاست. شاعر به توبه از زهد و ریا و نوشیدن می اشاره میکند و از جلوه ایمان در مکانهای خوشگذرانی صحبت میکند. او میگوید که هر جا زیبایی وجود دارد، نشانهای از معشوق نیز دیده میشود و جان میتواند در آینهی زیباییها، چهرهی محبوب را مشاهده کند. در نهایت، شاعر از ادامهی صحبت در این باره میخواهد پرهیز کند، زیرا دیدن چهره محبوب بیشتر به سکوت نیاز دارد.
هوش مصنوعی: اندیشهی خردمندانه به انسان کمک میکند تا زیباییهای دنیا را ببیند و در عین حال، با وجود غم و اندوه دیگران، شادی را تجربه کند.
هوش مصنوعی: ترک دنیا و نشان دادن زهد و ریا، و نوشیدن شراب در مکانهای شادابی و خوشگذرانی، دیدن جلوهای از ایمان است.
هوش مصنوعی: با نگاهی به چهره زیبا و دلربا، میتوان حالتی پر از شادی و خوشی را احساس کرد، همچنین در تماشای زلفهای آشفته او، ناپایداری و آشفتگیای را نیز مشاهده میکنیم.
هوش مصنوعی: از پیر سوالی کردم درباره زیبایی ابدی؛ آیا میتوان گفت که میتوان زیبایی را در آینه خوبان مشاهده کرد؟
هوش مصنوعی: هر جا نشانهای از زیبایی و جذابیت وجود دارد، تصویری از محبوب در آن جای دارد و در آن تصویر میتوان چهره محبوب را دید.
هوش مصنوعی: زیبایی چهرهات برای من پنهان نیست؛ فرقی نمیکند که به وصالش برسم یا از او دور باشم، در هر حال دیدن آن برای من یکسان و لذتبخش است.
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که در مورد این موضوع صحبت میکنی، پس بهتر است سکوت کنی. ای فیض، دیدن چهره محبوب تنها در سکوت ممکن است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا کی ای جان اثر وصل تو نتوان دیدن
که ندارد دل من طاقت هجران دیدن
بر سر کوی تو گر خوی تو این خواهد بود
دل نهادم به جفاهای فراوان دیدن
عقل بی خویشتن از عشق تو دیدن تا چند
[...]
من و دزدیده در آن چاک گریبان دیدن
جلوه یوسفی از رخنه زندان دیدن
رمزی از بوالعجبی های نظربازان است
طبل رسوا زدن و شیوه پنهان دیدن
بیستون را الم مردن فرهاد گداخت
[...]
گرچه در آینه ممکن نبود جان دیدن
صورت جان ز چه در روی تو نتوان دیدن
من کنم گریه و او خنده کند حاجت نیست
روز باران به چمن رفتن و بستان دیدن
زلف بردار ز رخساره که نیکو نبود
[...]
ای که داری هوس طلعت جانان دیدن
نیست باشد شدنت وانگهش آسان دیدن
آن جمالی که فروغش کمر کوه شکست
کی توان از نظر موسی عمران دیدن
نشود تا دلت از قید علایق آزاد
[...]
میشد از طَرة او کام دل آسان دیدن
میتوانستی اگر خواب پریشان دیدن
ما گذشتیم ز فکر سر و سامان چه کنیم
نتوان زلف ترا بی سرو سامان دیدن!
زدهای دستة گل بر سرو داغم چه کنم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.