ای که داری هوس طلعت جانان دیدن
نیست باشد شدنت وانگهش آسان دیدن
آن جمالی که فروغش کمر کوه شکست
کی توان از نظر موسی عمران دیدن
نشود تا دلت از قید علایق آزاد
نتوان جلوه آن سرو خرامان دیدن
تار موی خرد از دیده دل بیرون کن
تا بنورش بتوانی ره عرفان دیدن
چشم خفاش بمان چشم دگر پیدا کن
نور خورشید ازل کی بود آسان دیدن
زنگ دل پاک کن از اشک و بدل بینا شو
کان جمالیست که نتوانش بچشمان دیدن
جان ترا باید و پاید غم تن چند خوری
بگذر از تن اگرت هست سر جان دیدن
بر درش چند بدی آری و نافرمانی
هیچ شرمت نشود زینهمه احسان دیدن
مزن ای فیض ازین بیش ز گفتار نفس
اگرت هست سر آئینه جان دیدن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عشق و اصل تماشای جمال حقیقی و معنوی اشاره دارد. شاعر به کسی که دلبسته دیدار معشوق است، یادآوری میکند که برای دیدن زیباییهای واقعی، باید از تعلقات دنیوی آزاد شود. جمال حقیقی آنقدر شکوهمند است که نمیتوان بهسادگی آن را دید. شاعر بر اهمیت پاکسازی دل و چشم از زنگارهای مادی تأکید میکند تا بتوان به نور حقیقت و معرفت رسید. در نهایت، او به وجود غمهای جسمی اشاره میکند و میگوید اگر به دنبال حقیقت و جان هستی، باید بر تن فانی غلبه کنی و به درگاه عشق بشتابی.
هوش مصنوعی: ای کسی که امید دیدن چهره محبوب را داری، بدان که برای رسیدن به او، سختیها و دشواریهایی وجود دارد، اما وقتی که آن لحظه فرابرسد، همه چیز آسان و راحت خواهد شد.
هوش مصنوعی: آن زیبایی که نورش باعث شد تا کوه به تلاطم بیفتد، چگونه میتوان آن را با چشم موسی عمران دید؟
هوش مصنوعی: تا زمانی که دل تو از وابستگیها و علایق آزاد نشده، نمیتوانی زیبایی و جذابیت آن سرو خوشحرکت را ببینی.
هوش مصنوعی: برای اینکه بتوانی به حقیقت و شناخت عمیقتری دست یابی، باید از قید و بندهای کوچک و اندیشههای محدود خود رها شوی. فقط با دور شدن از این محدودیتهاست که میتوانی به نور و درک واقعی دست پیدا کنی.
هوش مصنوعی: خوشبختی و آگاهی به راحتی به دست نمیآید. برای دیدن حقیقتها و درک عمیقتر از زندگی، باید مانند خفاش که در تاریکی حرکت میکند، تلاش کرد و یک دیدگاه عمیق و متفاوت پیدا کرد. نور خورشید، نماد روشنی و حقیقت ابتدایی، به سادگی در دسترس نیست و برای درک آن باید زحمت کشید.
هوش مصنوعی: دل را از غم و غصه پاک کن و با چشمی بیدار و آگاه نگاه کن، زیرا زیباییای وجود دارد که نمیتوان آن را با چشمهای معمولی دید.
هوش مصنوعی: جان تو باید باشد و غم جسم را فراموش کن. اگر میخواهی حقیقت وجود را ببینی، از وابستگی به جسم بگذرو.
هوش مصنوعی: هرچند که در برابر او بدی کنی و نافرمانی نمایی، اما از این همه نیکی و احسانی که از او دیدهای، شرمنده نمیشوی.
هوش مصنوعی: ای فیض، بیشتر از این بر ما نگو که اگر واقعاً میخواهی حقیقت جان را ببینی، باید سر خود را از گفتارهای نفس دور کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا کی ای جان اثر وصل تو نتوان دیدن
که ندارد دل من طاقت هجران دیدن
بر سر کوی تو گر خوی تو این خواهد بود
دل نهادم به جفاهای فراوان دیدن
عقل بی خویشتن از عشق تو دیدن تا چند
[...]
من و دزدیده در آن چاک گریبان دیدن
جلوه یوسفی از رخنه زندان دیدن
رمزی از بوالعجبی های نظربازان است
طبل رسوا زدن و شیوه پنهان دیدن
بیستون را الم مردن فرهاد گداخت
[...]
گرچه در آینه ممکن نبود جان دیدن
صورت جان ز چه در روی تو نتوان دیدن
من کنم گریه و او خنده کند حاجت نیست
روز باران به چمن رفتن و بستان دیدن
زلف بردار ز رخساره که نیکو نبود
[...]
رای فرزانه چو باشد رخ خوبان دیدن
شادی هر دو جهان در غم اینان دیدن
توبه از زهد و ریا کردن و می نوشیدن
در خرابات مغان جلوهٔ ایمان دیدن
رقم عیش از آن صفحهٔ عارض خواندن
[...]
میشد از طَرة او کام دل آسان دیدن
میتوانستی اگر خواب پریشان دیدن
ما گذشتیم ز فکر سر و سامان چه کنیم
نتوان زلف ترا بی سرو سامان دیدن!
زدهای دستة گل بر سرو داغم چه کنم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.