عمر عزیز تا یکی صرف در آرزو کنم
های بیا که آرزو جمله فدای هو کنم
چند خجل کند مرا توبهٔ آبروی بر
میسزد ار ز توبه خون ریزم و آنرو کنم
اشتر لنک لنک من پاش خورد بسنگ من
سنگ دگر چه افکنم زحمت او دو تو کنم
عشوهٔ توبه میخری یاری توبه میخورم
گر فتد او بدست من بین که باو چها کنم
رخ بنمای پیر من چند بخانقاه تن
نعرههای هازنم مستی هوی هو کنم
چند تنم بگرد تن بخیه زنم برین بدن
بفکنم این تن و بجان روی بجستجو کنم
رو چو کنی بسوی من جان شودم تمام تن
بس ز نشاط جان و تن در تن و جان نمو کنم
جا طلبی ز من ترا بر سر خویش جا دهم
آب طلب کنی ز من دیده برات جو کنم
خانه سر ز ما سوی پاک کنم برای تو
منزل دل ز آب و گل بهر تو رفت و رو کنم
هم بشراب عشق تن پاک کنم ز هر درن
هم بشراب عشق جان بهر تو شست و شو کنم
کی بود آنکه مستمست شسته زغیر دوست دست
پشت کنم بهر چه هست روی بروی او کنم
گه بوصال روی او جان کنم از شکوه کوه
گه ز خیال موی او شخص بدن چو مو کنم
گه بوصال جان دهم گه بفراق تن نهم
گه بخطاب انت انت گاه بعیب هو کنم
باز بده به فیض نقد هر آنچه میدهی بده
عمر عزیز تابکی صرف در آرزو کنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
باده بیار ساقیا تا که بمی وضو کنم
مست خدا شوم نخست پس بنماز رو کنم
کوزهگران چو عاقبت از سر من سبو کنند
بهر شراب عشق حق خود سر خود سبو کنم
بوئی از آنشراب اگر وقت نماز بشنوم
[...]
بعد هزار غم اگر عشرتی آرزو کنم
خون جگر فشانم و در گلوی سبو کنم
سوزن خار خار غم آمده در کفم کجاست
رشتة راهِ وعدهای تا جگری رفو کنم
روی نگاه با تو و پشت نگاه با رقیب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.