گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
فیض کاشانی

در محافل شعر میخوانم گهی با آب و تاب

گاه بهر خویش خوانم بی لب از روی کتاب

شعر حق خوانم نه باطل حکمت و قوت خرد

آنچه روی دل کند سوی حق و دارالثواب

شعر خوانم کاورد ارواح را در اهتزاز

لرزه افتد در بدن معنی چو بگشاید نقاب

در مقامی کاندر و سنجند نقد هر سخن

آن سخن کان تن بلرزاند نیاید در حساب

شور در سر نور در دل افکند اشعار حق

شیب را سازد شباب و قشر را سازد لباب

روح در پرواز آید زاستماع بیت بیت

افکند در سینه آتش آورد در دیده آب

شعر حق پرمغز و شعر باطل از معنی تهی

آن بود دریای مواج این بود همچون حباب

آن غزل خوانم که هر کو بشنود بیخود شود

با سراپای وجود او کند کار شراب

آن غزل خوانم که جانرا سوی علیین کشد

از جمال شاهد مقصود بر گیرد حجاب

آن غزل خوانم که در وی معنی قرآن بود

گر فرود آید بکهسار از خجالت گردد آب

آن غزل خوانم که بر دل سرد گرداند جهان

جان شود مشتاق رحلت زین کهن دیر خراب

جلوه های معنیش جان در دل سامع کند

تا حیات تازه یابد گردد از حق کامیاب

بشنود گر عابدان بیند رخ معبود را

از میان عابد و معبود برخیزد حجاب

گر بگوش زاهد آید بیتی از ابیات او

بگذرد ز انکار اهل دل شود مست و خراب

نیست شعر من چو شعر شاعران خالی زمغز

تا توانی دل بتاب از شعر فیض و رو متاب

 
 
 
عنصری

شهریار دادگستر خسرو مالک رقاب

آنکه دریا هست پیش دست احسانش سراب

آسمان جود گشت و جود ماه آسمان

آفتاب ملک گشت و ملک چرخ آفتاب

بنگر اکنون با خداوند جهان شاه زمین

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از عنصری
فرخی سیستانی

تا ببردی از دل و از چشم من آرام و خواب

گه ز دل در آتش تیزم گه از چشم اندر آب

عشق تو باچار چیزم یار دارد هشت چیز

مرمرا هر ساعتی زین غم جگر گردد کباب

با رخم زر و زریر و با دلم گرم و زحیر

[...]

ازرقی هروی

مهترا ، هر چند شعرم زان هر شاعر بهست

تا توانستم نکردم من ز شعری اکتساب

قصد آن دارم که دامن در چنم زین روز بد

روز خوب خویش جویم بر ستوری چون عقاب

تا همی خوانم کتاب و تا همی جویم شراب

[...]

قطران تبریزی

سر و بالایی که دارد بر سر گل مشک ناب

آفت دل‌هاست و اندر دیده‌ام چون آفتاب

روی رنگینش چو ماه تافته بالای سرو

زلف مشکینش چو مشک تافته بر ماهتاب

صبر از آن خواهم همی تا عشق او پوشم به صبر

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
ابوالفرج رونی

ای بیان جود تو بر کاغذ روز سپید

نقش کرده خامه قدرت به زر آفتاب

هر کجا کلک تو شد بر صفحه کاغذ روان

تیغ هندی را نماند با نفاذش هیچ تاب

در هوایت هر که چون کاغذ دوروئی پیشه کرد

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه