در دل تنگم خموشی میکند انبار حرف
محرمی کو تا بگویم اندک از بسیار حرف
حرفهای پختهٔ سنجیده دارم در درون
گر به نطق آیم توانم گفت صد طومار حرف
محرمی خواهم که دریابد به حدس صایبش
از لب خاموش من بیمنت اظهار حرف
حال دل از چشم گویا فهمد آنکش دیده هست
عاشقان را نیست جز از چشم گوهربار حرف
من نمیخواهم که گویم حرفی از اندوه دل
میکند چون میتراود از دل خونبار حرف
خارخار گفتنی چون تنگ دارد سینه را
آید از بهر گشایش بر زبان ناچار حرف
چند حرف از قشر بتوان گفت با اصحاب کل
اهل دل کو تا به هم گوییم از اسرار حرف
بحر پر دُر معارف خواهم و کان سخن
تا بریزد بر دلم از لعل گوهربار حرف
از بلاغت میزداید گاه زنگ از دل سخن
وز حلاوت گاه دل را میبرد از کار حرف
صاحب دل راست فهم رازها از سازها
صاحب دل شو شنو از نای و موسیقار حرف
نکتهها درجست در صوت طیور آگاه را
گر ترا هوشی است در سر بشنو از منقار حرف
شد مضامین در میان اهل معنی مبتذل
تازهگویی کو که آرد فکرش از ابکار حرف
هرکه قدر حرف نشناسد مکن با او خطاب
حیف باشد حیف جز با مردم هشیار حرف
مستمع ز افسردگی خمیازهاش در خواب کرد
با که گویم کی توان الا بر بیدار حرف
چون نمییابی کسی گوشی دهد حرف ترا
بعد از این ای فیض میگو با در و دیوار حرف
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از احساس درونی و ناگفتههای دل سخن میگوید. او اندیشههای عمیق و پختهای در خود دارد که نتوانسته آنها را به زبان بیاورد. او به دنبال محرم و کسی است که بتواند با حس و درک عمیقش، افکارش را بشنود و درک کند. شاعر میگوید که عشق و فهم واقعی در نگاه و چشمان عاشقانه نهفته است و او نمیخواهد اندوه خود را به زبان بیاورد، زیرا این احساسات از دلش برمیخیزند. او همچنین از اندوهی که در سینهاش وجود دارد میگوید و بیان میکند که در جمع افراد معمولی نمیتواند از رازها و عواطف عمیقش سخن بگوید. در نهایت، او از فقدان شنوندهای در اطرافش گلایه دارد و به فیض میگوید که با دیوارها و هر چیزی صحبت کند، چرا که دیگر کسی برای شنیدن کلامش نیست.
هوش مصنوعی: در دل من فضای تنگی وجود دارد که در آن سکوت برقرار است. حرفهای زیادی در دلم هست، اما نمیدانم چه کسی را پیدا کنم تا بخشی از این حرفها را بگویم.
هوش مصنوعی: در درون خود اندیشهها و سخنان عمیق و با مفهوم دارم. اگر تصمیم به صحبت بگیرم، میتوانم بسیاری از نکات و دلایل را به زبان بیاورم.
هوش مصنوعی: من به کسی نیاز دارم که با دقت و درک عمیقش، از سکوت و لبهای بستهام بدون اینکه به من زحمتی بدهد حرفهای درونم را بفهمد.
هوش مصنوعی: حالت دل را تنها از نگاه میتوان فهمید؛ زیرا عاشقان تنها از طریق چشمان زیبا و پرعطوفت سخن میگویند.
هوش مصنوعی: نمیخواهم درباره غم دل صحبت کنم، زیرا این درد و رنجی که در دل دارم، خود به خود ظاهر میشود و سخن میگوید.
هوش مصنوعی: اگر دل تنگ باشد، سخن به راحتی بیان نمیشود و انسان ناچار میشود برای آرامش خاطر، کلمات را بر زبان بیاورد.
هوش مصنوعی: چند کلمه از سطحیها را میتوان گفت، اما تا دوستان واقعی بیایند، نمیتوانیم از رازها بگوییم.
هوش مصنوعی: من خواهان دریاهایی از معانی و مفاهیم هستم که سخنانی زیبا و گرانبها بر دلم بریزد.
هوش مصنوعی: گاهی سخن، با بلاغت و زیباییاش، دل را درگیر میکند و گاهی هم شیرینی کلمات میتواند انسان را از کار و فعالیتهایش منحرف کند.
هوش مصنوعی: اگر دل و جان پاکی داشته باشی، رازها و معانی عمیق را از نغمهها و موسیقیها درک خواهی کرد. پس به روح و هنر گوش بده و از سازندگان و نوازندگان الهام بگیر.
هوش مصنوعی: اگر کمی هوشیاری داشته باشی، از آواز پرندگان نکات ارزشمندی را بشنو و از سخنانشان بهرهمند شو.
هوش مصنوعی: در میان اهل دانش و ادبیات، مفاهیم تکراری و پیشپاافتاده شدهاند. کسی که افکاری نو و تازه داشته باشد و بتواند ایدههای جدیدی را ارائه کند، به راحتی میتواند به این جمع بپیوندد.
هوش مصنوعی: اگر کسی نتواند ارزش صحبت را درک کند، با او صحبت نکن. برقراری ارتباط با افرادی که درک درستی ندارند، هدر دادن وقت است و بهتر است فقط با افرادی که آگاه و هوشیار هستند، صحبت کرد.
هوش مصنوعی: شخصی که به افسردگی دچار شده، خمیازه میکشد و خوابش میبرد، حالا من با کی باید صحبت کنم؟ چون جز بیدارها، هیچکس نمیتواند بشنود.
هوش مصنوعی: اگر نتوانی کسی را پیدا کنی که به سخنات گوش کند، پس ای فیض، با در و دیوار سخن بگو.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نیست چون صاحبدلی تا گویم از اسرار حرف
می زنم از بیکسی با صورت دیوار حرف
معنی پیچیده بی زحمت نمی آید به دست
می شود از پیچ و تاب فکر جوهردار حرف
می کند سنجیده دلهای متین گفتار را
[...]
گر نخواهی سازدت در بزم بیمقدار حرف
تا توان خاموش گردیدن مزن بسیار حرف
حرف بیجا گر دعا باشد چو سنگ تفرقه است
گل بهدر زد بسکه بلبل زد در این گلزار حرف
حرف حق خوب است اما صرفه در گفتار نیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.