هرکجا آن ماهسیما میرود
بس دل و بس دین به یغما میرود
گر به صحرا رفت دریا میشود
ز آب چشمی کان به صحرا میرود
ور به دریا میرود خون میشود
بس که خون دل به دریا میرود
سرو آزادی نخواهد بعد از این
گر به باغ آن سرو بالا میرود
میشود گل رنگرنگ از شرم اگر
در چمن بهر تماشا میرود
زلف و گیسو چون پریشان میکند
در سر شوریده سودا میرود
نشنود دل پند واعظ لب ببند
این سخنهای تو بیجا میرود
از می لعل شکرریز لبش
بر زبان فیض اینها میرود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خیر و شر چون جمله زینجا میرود
نوحهٔ دیوانه زیبا میرود
عمر بر اومید فردا میرود
غافلانه سوی غوغا میرود
روزگار خویش را امروز دان
بنگرش تا در چه سودا میرود
گه به کیسه گه به کاسه عمر رفت
[...]
سروبالایی به صحرا میرود
رفتنش بین تا چه زیبا میرود
تا کدامین باغ از او خرمترست
کاو به رامش کردن آنجا میرود
میرود در راه و در اجزای خاک
[...]
بر سر کوی تو سرها میرود
جان فدای روی زیبا میرود
نیست کویت منزل تر دامنان
هر که عیار است آنجا میرود
چون تو پا از خانه بیرون مینهی
[...]
سرو سیمینم به تنها میرود
چون به تنها سوی صحرا میرود
سرو نازا بر دو چشم ما نشین
نیست پنهان زآنکه هرجا میرود
دل ببرد و قصد جانم میکند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.