گو برو عقل از سرم در سر هوای یار هست
گو برو دل از برم در بر غم دلدار هست
بر تنم سر سرنگون شو شور عشقش بجاست
دیده ام گو غرق خون شو حسرت دیدار هست
در کدوی سر شراب عشق و در دل مهر دوست
در درون عاشقان میخانه و خمار هست
گه خیال روی او گاهی خیال خوی او
در سر شوریده عشق بهشت و نار هست
هم دل و هم جان فداکن یار هم جان و دلست
جان بر جانان فراوان دل بر دلدار هست
ای که نظاره بگلهای گلستان میکنی
دیدهٔ جانرا جلا ده در دلت گلزار هست
بار تن بر جان منه گر بار خواهی بر درش
کافرم من گر گران جانرا بر او بار هست
بر دل و جان کن گوارا هر چه آید از حبیب
درد خوشتر آدمی را درد کی در کار هست
فیض پندارد کسی از حال او آگاه نیست
حرف رندیهای او بر سرهر بازار هست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل بیانگر عشق و دلدادگی عمیق شاعر به محبوب است. شاعر از عشق به یار و درد دوری از او سخن میگوید و احساسات خود را با استعارههایی از غم و شادی توصیف میکند. او به شور و شوق عاشقانهاش اشاره میکند و از زیباییهای دلانگیز وجود محبوب میگوید. همچنین به تیرگیهای دل و اشتیاق به وصال میپردازد و بیان میکند که حتی در سختیها، عشق و درد دلدار برایش شیرین و ارزشمند است. در نهایت، شاعر اشاره میکند که هیچکس از حال عشقورزی او آگاه نیست و این مسائل، رازهای عاشقانهای است که در دل نگه داشته میشود.
هوش مصنوعی: برو از سرم، زیرا که در فکر یارم؛ برو از دلم، چون در آغوش غم معشوق هستم.
هوش مصنوعی: بر تنم شور عشق او به طور عمیقی حس میشود. چشمان من انگار دچار خونریزی شدهاند، چرا که آرزوی دیدار او در دلم موج میزند.
هوش مصنوعی: در کدو، عشق و محبت به صورت شراب جاری است و در دل محبتورزان، حس دوستی و عشق وجود دارد. در دل عاشقان، حال و هوای میخانه و نشئگی به وضوح دیده میشود.
هوش مصنوعی: گاهی فکر چهره او به سرم میآید و گاهی هم به خودم میاندیشم. در دل دیوانهی عشق، بهشت و جهنم در کنار هم وجود دارد.
هوش مصنوعی: دوست من هم روح و هم دل من است، پس جانم را به خاطر او فدای او میکنم. جان من به خاطر محبوبم بسیار است و دل من نیز متعلق به معشوق است.
هوش مصنوعی: ای کسی که به گلهای باغ توجه میکنی، باید چشم دل خودت را روشن کنی، چون در درونت باغی پر از گل وجود دارد.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی بار سنگینی بر دوش وجودم بگذاری، بهتر است آن را بر در آوری، چون من به آن بار سنگین اعتراف نمیکنم؛ حتی اگر جانم نیز بر دوش آن بار باشد.
هوش مصنوعی: هر چیزی که از محبوب به دل و جان آدمی میرسد، باید خوشایند و دلپذیر باشد، زیرا درد و سختی در زندگی برای انسان امری طبیعی است و همیشه وجود دارد.
هوش مصنوعی: کسی فکر میکند که دیگران از وضعیت او خبر ندارند، اما صحبتهای شیطنتآمیز او در هر مکان و جمعی مطرح میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هیچ می دانی در آن حضرت کیان را بار هست
من نمی دانم و لیکن هم چو من بسیار هست
دیده می باید که بیند رویِ سلطان روزِ بار
با لله ار کوه احد را طاقت دیدار هست
هیچ دیگر نیست الّا او و لیکن دیده کو
[...]
این همه شکل خوش دلکش که در گلزار هست
خار در چشمم اگر زانها یکی چون یار هست
میروم صدبار در گلزار و میآیم برون
وز پریشانی نمیدانم که گل در بار هست
از تماشای گل ده روزه بلبل را چه سود؟
[...]
گرچه بیش از حد امکان التفات یار هست
رشک هم چندان که ممکن نیست با اغیار هست
زخم نوک خار رابا خود دهای بلبل قرار
کاندرین بستان گل بیخار را هم خار هست
اضطرابم دار معذور ای پری کانجا که تو
[...]
در محبت درد اگر پیچد دوا بسیار هست
ریش اگر ناسور شد الماس در بازار هست
گر ز لطفم نا امید، امیدوارم در عتاب
گر ندارم سبحه بر کف، بر میان زنار هست
شستن لوح گنه دستور ابر رحمت است
[...]
حسن را در هر لباسی دیده بان در کار هست
در بساط گل ز شبنم دیده بیدار هست
نیست همت غافل از احوال دورافتادگان
بحر را در جستجو صد ابر گوهر بار هست
در خم چوگان گردون گردش ما را ببین
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.