گنجور

 
فیض کاشانی

گو برو عقل از سرم در سر هوای یار هست

گو برو دل از برم در بر غم دلدار هست

بر تنم سر سرنگون شو شور عشقش بجاست

دیده ام گو غرق خون شو حسرت دیدار هست

در کدوی سر شراب عشق و در دل مهر دوست

در درون عاشقان میخانه و خمار هست

گه خیال روی او گاهی خیال خوی او

در سر شوریده عشق بهشت و نار هست

هم دل و هم جان فداکن یار هم جان و دلست

جان بر جانان فراوان دل بر دلدار هست

ای که نظاره بگلهای گلستان میکنی

دیدهٔ جانرا جلا ده در دلت گلزار هست

بار تن بر جان منه گر بار خواهی بر درش

کافرم من گر گران جانرا بر او بار هست

بر دل و جان کن گوارا هر چه آید از حبیب

درد خوشتر آدمی را درد کی در کار هست

فیض پندارد کسی از حال او آگاه نیست

حرف رندیهای او بر سرهر بازار هست

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
حکیم نزاری

هیچ می دانی در آن حضرت کیان را بار هست

من نمی دانم و لیکن هم چو من بسیار هست

دیده می باید که بیند رویِ سلطان روزِ بار

با لله ار کوه احد را طاقت دیدار هست

هیچ دیگر نیست الّا او و لیکن دیده کو

[...]

بابافغانی

این همه شکل خوش دلکش که در گلزار هست

خار در چشمم اگر زانها یکی چون یار هست

می‌روم صدبار در گلزار و می‌آیم برون

وز پریشانی نمی‌دانم که گل در بار هست

از تماشای گل ده روزه بلبل را چه سود؟

[...]

محتشم کاشانی

گرچه بیش از حد امکان التفات یار هست

رشک هم چندان که ممکن نیست با اغیار هست

زخم نوک خار رابا خود ده‌ای بلبل قرار

کاندرین بستان گل بی‌خار را هم خار هست

اضطرابم دار معذور ای پری کانجا که تو

[...]

عرفی

در محبت درد اگر پیچد دوا بسیار هست

ریش اگر ناسور شد الماس در بازار هست

گر ز لطفم نا امید، امیدوارم در عتاب

گر ندارم سبحه بر کف، بر میان زنار هست

شستن لوح گنه دستور ابر رحمت است

[...]

صائب تبریزی

حسن را در هر لباسی دیده بان در کار هست

در بساط گل ز شبنم دیده بیدار هست

نیست همت غافل از احوال دورافتادگان

بحر را در جستجو صد ابر گوهر بار هست

در خم چوگان گردون گردش ما را ببین

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه