چه کنم صلح کسی جنگ و ستیز تو که خوبست
چشم آمیزشم از کیست گریز تو که خوبست
بگشا بند قبا منتظر شام چرایی
صبحدم هم به گریبان عزیز تو که خوبست
نکنی فرق هوس را ز محبَّت عجب از تو
ز چه باید به تو آموخت تمیز تو که خوبست
منّت ناز چه حاجت مدد غمزه چه لازم
به جدالم نگه عربدهریز تو که خوبست
زخم من منّت ناسور شدن را ز که جوید
خال مشکین و خط عربدهریز تو که خوبست
خط نکو، خال نکو، خنده نمک، لب نمکینتر
به چه چیز تو دهم دل همه چیز تو که خوبست
با تو فیّاض چرا گوش به مطرب ننشینم
نفس سوختة زمزمهخیز تو که خوبست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.