گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
فصیحی هروی

یک ناوک ارنه در دل صد پاره بشکند

رنگ نفاق بر رخ سیاره بشکند

هر لحظه بشکند نفس از بار بی‌بری

کاش این نهال بیهده یکباره بشکند

ز آنجا که فتنه‌جویی حسن ستیزه خوست

مژگان ز باد دامن نظاره بشکند

عشقش کند به داروی بیچارگی درست

گر شیشه‌ات ز کشمکش خاره بشکند

هر شب کنم ز درد نفس صاف و تن زنم

ترسم ز ناله‌ام دل سیاره بشکند

گویم شهید کیست فصیحی ولی مباد

رنگ حیا در آن گل رخساره بشکند