گنجور

 
امیرعلیشیر نوایی

یاران چو کشند در بهاران می صاف

من گر چه ز زهد و توبه پیش آرم لاف

دارندم اگر ز می بدان هرزه معاف

در عالم یاری نبود از انصاف