ساقی ار عکس مه چهره به جام اندازد
باز در دور قمر شین تمام اندازد
هوسم هست که با من شود او رام ولیک
کس چسان طایر خورشید به دام اندازد
چهره شاهد مقصود مشاهد شودش
دیده هر کاو به می آئینه فام اندازد
گل بریزد همه در خاک و رود سرو ز دست
سرو خود را چو گل من بخرام اندازد
صوفی صبح چو بر سر فکند پرده نور
کس نباید که نظر بر می و جام اندازد
در شبستان افق چرخ کهن نوش کند
از شفق می که سراپرده شام اندازد
فانیا رو که به سر منزل مقصود رسد
هر که مردانه درین بادیه گام اندازد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ساقی ار باده از این دست به جام اندازد
عارفان را همه در شُربِ مُدام اندازد
ور چُنین زیرِ خَم زلف نهد دانهٔ خال
ای بسا مرغِ خِرَد را که به دام اندازد
ای خوشا دولتِ آن مست که در پایِ حریف
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.