من درد زهر هجران درمیکشم به یادت
تو صاف عیش در کش کاب حیات بادت
ما از خمار مردیم در کنج نامرادی
ساغر تهی مبادت از باده مرادت
ای کز ریا غمت بود وز باده شاد گشتی
غمگین مباد یا رب هرگز درون شادت
گر خانقاه تقوی در بسته شد چه باک است
دیر فنا کشادست زو باز شد کشادت
از خرقه می آلود غم نیست در خرابات
گر در طریق رندی پاکست اعتقادت
در هر چه قسمت تست راه رضا نپویی
در حیرتم که آیا با کیست این عبادت
فانی اراده ات را خواهی اراده دوست
باید که سر درآری در حلقه ارادت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از درد و رنج جدایی و حسرت خاطرات محبوب سخن میگوید. او به سرنوشت ناامیدانه خود اشاره میکند و از توفان احساساتی که در دل دارد میگوید. شاعر بر این نکته تأکید میکند که نباید از شادی و رضایت دل فاصله گرفت و اگرچه ممکن است در راه تقوا و عبادت سختیهایی پیش آید، اما همیشه میتوان به امید و محبت و رفاقت در زندگی جاری ماند. او در نهایت از اهمیت اراده و عشق به محبوب حقیقی یاد میکند و بر ضرورت پیوستن به این حلقه از محبت تأکید میورزد.
هوش مصنوعی: من به خاطر جدایی از تو دلم پر از درد است، اما وقتی به یاد تو میافتم، لذت زندگی را تجربه میکنم.
هوش مصنوعی: ما از مستی و غم در گوشهای از ناامیدی جان باختهایم، از اینکه با جام خالی خود را تنها ببینیم، مبادا از نوشیدنی آرزوهایت دور بمانی.
هوش مصنوعی: ای کسی که از ریا در غم هستی و با نوشیدن باده شاد میشوی، کاش هرگز درونت غمگین نشود، خدایا!
هوش مصنوعی: اگر درب خانقاه و محل عبادت و تقوا بسته شود، نگران نباشید، زیرا دیر و مکان پرستشی که به مرور زمان از بین میرود، دوباره برای شما باز میشود.
هوش مصنوعی: در دنیای خراباتی، اگر اعتقادت به رندی خالص و درست باشد، از قید و بندهایی مانند غم و اندوه دور خواهی بود و توجهی به لباس و ظواهر نخواهی داشت.
هوش مصنوعی: در هر چیزی که بر تو مقدر شده است، رضایت و میانهروی را پیش بگیر. حیرت دارد برایم که این عبادتی که انجام میدهم، با چه کسی مرتبط است.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی که ارادهات پایدار باشد، باید ارادهی دوست را بپذیری و به عشق او درآیی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بگذشت روز با تو جانا به صد سعادت
افغان که گشت بیگه ترسم ز خیربادت
گویی مرا شبت خوش خوش کی به دست آتش
آتش بود فراقت حقا و زان زیادت
عاشق به شب بمردی والله که جان نبردی
[...]
چون گشت با تو ما را پیوند دل زیادت
گر هجر ما، گزینی، دوری ز حسن عادت
شبهاست تا دلم را تب دارد از غم تو
آه! از تو، گر نیایی روزی بدین عیادت
طبعت به طالع ما شد تند و تیز، ارنه
[...]
گر کم شده ست با من اکنون ترا ارادت
باری ارادت من هر دم شود زیادت
بی آفتاب رویت برگشت طالع من
بازم سعادتی بخش ای اختر سعادت
دلجوئی غریبان عادت گرفتی اول
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.