گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
فلکی شروانی

جان را هوای روی تو بر جای جان نشست

مهر توام درون دل مهربان نشست

گنج روان توئی و بهر تار موی تو

مار شکنج بر سر گنج روان نشست

هر دل که از کنار تو برخاست یک زمان

جان داد و از میان جهان بر کران نشست

 
 
 
سلمان ساوجی

بلقیس ثانی ای که صد پایه رای تو

بالای دست را بعه آسمان نشست

لطفت به آستین کرم پاک می‌کند

گردی که گرد دامن آخر زمان نشست

خورشید مهر توست که در جان چرخ تافت

[...]

نظیری نیشابوری

بر تخت هند والی هندوستان نشست

جان جهان به مردم چشم جهان نشست

اقبال خاندان همایون بلند شد

زین دولتی همای که بر آشیان نشست

تسکین گرفت فتنه و ترتیب یافت ملک

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه