صد شعله ی آه از دل هر گوشه نشین خاست
آه این چه بلا بود که از خانه ی زین خاست
آشفته و کاکل بسر دوش فگنده
گویا که همین دم ز پریخانه ی چین خاست
دشمن چه فسون خواند که آن شمع دل افروز
بنشست چو شاخ گل خندان و حزین خاست
هر چند کزین صف شکنان گوشه گرفتم
از جای دگر سخت کمانی ز کمین خاست
در خاتم فیروزه ی شیرین چه حلاوت
چون زهر جداییش هم از زیر نگین خاست
سر زد ز دلم صد بته ی صبر بیندیش
زین تلخ گیاهی که ازین شوره زمین خاست
هر بار که شمشیر ترا دید فغانی
آنگونه برآشفت که مویش ز جبین خاست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زان خانه برانداز که از خانه زین خاست
چندان ز جهان گرد برآمد که زمین خاست
موجی است که تاج از سر فغفور رباید
چینی که ز ابروی تو ای تلخ جبین خاست
در خانه زین زلزله افکند ز شوخی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.