باز آن رخ شکفته عرقناک بهر چیست
وان زلف تاب داده بپیچاک بهر چیست
مگذار زنده هر که نخواهی، ترا چه غم
چشم سیاه و غمزه ی بیباک بهر چیست
مردم ز رشک غیر زبانم چه می دهی
زهرم چو کارگر شده تریاک بهر چیست
رخ بر فروز تا همه جانها شود سپند
چون گل شکفت منت خاشاک بهر چیست
داری هنوز دوش و کنار فرشته جای
همدوشیت بمردم ناپاک بهر چیست
گشتم خراب و هیچ ندانم که سال و ماه
خاصیت عناصر و افلاک بهر چیست
خود را بکش که نیست فغانی مراد دل
بنگر که چند همچو تو در خاک بهر چیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.