دگرم ز روی ساقی چه گلی شکفت امشب
دل بیقرار در خون بچه روز خفت امشب
به تبسم نهانی که زدی به گریهٔ من
مژهٔ خیال بازم چه گهر که سفت امشب
ز میان همنشینان چه روی بخشم بیرون
چو بهیچ باب عاشق سخنی نگفت امشب
به ترانه ی جدایی همه را به خون کشیدی
دل بیخبر چه داند که چه می شنفت امشب
نکند نظر فغانی که گلی و گلشنی هست
ز هوای خاک پایی که بدیده رفت امشب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از شاعر به توصیف حال و هوای شب و تأثیرات عاطفی زیبایی پرداخته است. شاعر از زیبایی و عشق سخن میگوید و به تأملات دلbroken و غمگینی خود اشاره میکند. او به نگاهی اشاره میکند که یادآور زیبایی و گلهاست، و از حسرت جدایی و دلنوشتههایی که از درد جدایی ناشی میشود، خبر میدهد. در کل، شعر حاکی از احساساتی عمیق و تضاد میان زیبایی و اندوه است.
هوش مصنوعی: امشب، از چهرهٔ ساقی بوی گل به مشام رسید و دل ناآرام من که به شدت ناراحت بود، دوباره به یاد روزهایی که به خواب رفته بود، افتاد.
هوش مصنوعی: با لبخند پنهانی که به من زدی، خواب و خیالاتم چقدر در این شب پر از احساس عمیق بود.
هوش مصنوعی: از میان دوستان و همنشینان، چه نشانهای برای خود نشان دهم؟ چون امشب هیچکس برای عاشقان سخنی نگوید.
هوش مصنوعی: در ترانه جدایی، همه را با درد و رنج خود به زانو درآوردی، اما دل ناآگاه از حال و روز خود خبر ندارد که امشب چه رازهایی را میشنود.
هوش مصنوعی: شاید دل فغانی نگران باشد که چیزی زیبا و خوشبو وجود دارد، اما این زیبایی ناشی از خاطره خاک پای کسی است که امشب غایب شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.