من کیستم شکستهدل هیچکارهای
سرگرم جلوهای و خراب نظارهای
زین آتشی که عشق تو افروخت در دلم
فریاد اگر به خرمنت افتد شرارهای
در چنگ آفتم چو دهد شوق مو کشان
بر من هزار رشتهٔ تدبیر تارهای
هر پارهای ز دل به جگر گوشهای دهم
فارغ مگر شوم ز غم خویش پارهای
با من رقیب ساده درافتاد بیجهت
چون آبگینهای که درافتد به خارهای
بیآفتاب روی تو هر شام تا سحر
داغیست تازه بر دلم از هر ستارهای
فردا که دوست خوان کرم در میان نهد
گیرد به قدر حوصله هرکس کنارهای
بیچارگیست کار فغانی و در غمش
هرکس کند برای دل خویش چارهای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.