ز دورت بینم و پوشم نر از غیرت دیده
بچشم دل کنم نظاره یی بی منت دیده
برای جلوه ی خیل خیالت در حریم دل
کشم صد جا ز نقش غیر خالی صورت دیده
چنین کز دیدن روی تو غیرت دارم از مردم
سزد کز دل کنم پهلو تهی در صحبت دیده
طفیل دیده کردم نقش هستی چون ترا دیدم
منم وه کاین سعادت یافتم از دولت دیده
کنم نظاره ی روی تو و از شوق خون گریم
همینست از شراب جام وصلت عشرت دیده
گشایم هر زمان چشم جهان بین برمه رویت
بسر افروزم چراغی بر حریم حرمت دیده
بهمراهی اشک از پرده ی هستی برون رفتم
ز خاک آستانت دور کردم زحمت دیده
اگر جای خیال و منزل دیده رخت نبود
نه آب روی دل خواهم نه جویم عزت دیده
چرا از تیرگی نالد فغانی، چون کند روشن
فروغ شمع رخسارت چراغ خلوت دیده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و اشتیاق به معشوق است. شاعر از غیرت خود نسبت به دیدن معشوق صحبت میکند و بیان میکند که چگونه زیبایی او در دلش نقش میبندد. او از قدر و منزلت عشق میگوید و اینکه دیدن معشوق برایش به اندازهای خوشایند است که حاضر است برای این عشق، زحمات و سختیها را تحمل کند. شاعر همچنین به احساسات عمیق و درونیاش اشاره میکند و معتقد است که نور وجود معشوق میتواند تاریکیها را روشن کند و به زندگیاش معنا ببخشد. در نهایت، او از اشک و شادی در کنار معشوق صحبت میکند و بیان میکند که بدون وجود او، زندگیاش هیچ ارزشی ندارد.
هوش مصنوعی: از دور تو را میبینم و به خاطر غیرتم چشمانم را میپوشانم، دل را به تماشای تو میسپارم بیآنکه منت کسی را بر دوش داشته باشم.
هوش مصنوعی: برای اینکه زیبایی خیال تو را در دل خود نمایش دهم، در بسیاری از جاها باید چهره غیرت را از نگاه خود پاک کنم.
هوش مصنوعی: من به خاطر دیدن چهرهات دلم نمیآید که به دیگران نگاه کنم و از آنها خجالت میکشم؛ با این حال، از دل خودم فاصله میگیرم تا در جمع به تو نگاه کنم.
هوش مصنوعی: من به جاذبهٔ زیبایی و وجود تو نگاه کردم و دریافتم که چگونه نقشی از هستی را در تماشا میبینم. خوشحالم که با دیدن تو این خوشبختی و سعادت را یافتم.
هوش مصنوعی: من به تماشای چهرهی تو میپردازم و از شوق اشک میریزم، همین است که در پی آمیزش با تو، از شراب وصالت، چشمهایم پر از شادی است.
هوش مصنوعی: هر زمان که چشمان آگاه خود را به روی تو میگشایم، بر چهرهات شمعی روشن میکنم تا حرمت و حریم تو را روشن نگهدارم.
هوش مصنوعی: با اشک، از وجودم خارج شدم و خود را از خاکی که در آستان تو بود، دور کردم تا زحمت برای چشمانم نداشته باشم.
هوش مصنوعی: اگر در دل من جایی برای خیال تو و یاد تو نباشد، نه دل من تاب و توان دیدهات را خواهد داشت و نه به دنبال ارجمندی و مقام تو خواهم رفت.
هوش مصنوعی: چرا فغان کند از تاریکی، وقتی که روشنایی چهرهات همچون شمع، روشنی بخش دیدههای پنهان من است؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.