ز دورت بینم و پوشم نر از غیرت دیده
بچشم دل کنم نظاره یی بی منت دیده
برای جلوه ی خیل خیالت در حریم دل
کشم صد جا ز نقش غیر خالی صورت دیده
چنین کز دیدن روی تو غیرت دارم از مردم
سزد کز دل کنم پهلو تهی در صحبت دیده
طفیل دیده کردم نقش هستی چون ترا دیدم
منم وه کاین سعادت یافتم از دولت دیده
کنم نظاره ی روی تو و از شوق خون گریم
همینست از شراب جام وصلت عشرت دیده
گشایم هر زمان چشم جهان بین برمه رویت
بسر افروزم چراغی بر حریم حرمت دیده
بهمراهی اشک از پرده ی هستی برون رفتم
ز خاک آستانت دور کردم زحمت دیده
اگر جای خیال و منزل دیده رخت نبود
نه آب روی دل خواهم نه جویم عزت دیده
چرا از تیرگی نالد فغانی، چون کند روشن
فروغ شمع رخسارت چراغ خلوت دیده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.