شبی که در نظر آن طره ی خمیده کشم
هزار بار بجان بوسم و بدیده کشم
مرا که غنچه ی وصل از دعای صبح شکفت
چگونه منت گلهای نو دمیده کشم
نیافت خاطرم آرام تا ز بوی گلی
درین چمن نفسی چند آرمیده کشم
مرا که میچکد از دیده خون دل بچه رو
ز دست ساقی گلرخ می چکیده کشم
نچیده از چمن وصل غیر خار و هنوز
هزار درد دل از هر گل نچیده کشم
جریده می روم این راهرا و نزدیکست
که خط نسخ بمضمون این جریده کشم
بجز دهان تو کز هیچ، آفریده خدا
عجب که سرزنش از هیچ آفریده کشم
دلم رمیده فغانی کجاست همنفسی
که ناله یی بمراد دل رمیده کشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.