غمت خوردم که روزی با تو چون گل همنفس باشم
نه چون وقت گل آید در شمار خار و خس باشم
مرا از سوختن شد دولت پروانگی حاصل
چرا بیخود به شهد عیش مایل چون مگس باشم
مرا جذب عتابت میکشد در بزم وصل آخر
چه غم گر چند روزی از رقیبان بازپس باشم
ز ترک خویش چون عنقا توان شد در جهان پنهان
چرا در قید تن درمانده چون مرغ قفس باشم
ملامت میکند هرکس که میبیند مرا بیتو
بدین یک جان که من دارم اسیر چند کس باشم
درین آب و هوا مرغ دلم هرگز فرو ناید
مگر کز دانهٔ خال تو در دام هوس باشم
اثر چون نیست در فریاد من شبهای تنهایی
فغانی تا به کی در ناله از فریادرس باشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از غم و دلتنگی خود به خاطر دوری از معشوق سخن میگوید و آرزوی نزدیکی به او را دارد. او به این موضوع اشاره میکند که در دنیای پر از عواطف و احساسات، همواره در پی وصال معشوق است و نمیخواهد مانند خاری در میان گلها قرار گیرد. شاعر از سوختن دل خود به خاطر عشق صحبت میکند و میگوید که نمیخواهد تنها به نشانههای موقتی عیش و خوشی بسنده کند. او در انتها، از نگرانی و درد خود در تنهایی میگوید و این که فریادش بیاثر مانده و تنها در پی حقیقی بودن احساساتش است.
هوش مصنوعی: دلم برای تو میسوزد که آرزو میکنم روزی همچون گلی در کنار تو باشم و نه اینکه فقط در زمان شکفتن گل به شمار خارش و علف هرز بیفتم.
هوش مصنوعی: من از سوختن به حالتی چون پروانه دست یافتهام، اما چرا باید بیفکر و ناآگاه به لذتها مانند مگس جذب شیرینی شوم؟
هوش مصنوعی: من از سرزنش تو در میان لذتهای وصال به شدت جذب میشوم. چه اهمیتی دارد اگر چند روزی از رقبای خود عقب بمانم؟
هوش مصنوعی: چرا باید در این دنیا در قید جسم و محدودیتهای آن در بند باشم، در حالی که از سرنوشت و وجود خود، میتوانم به آزادی و فراتر از آنچه هستم فکر کنم؟ مانند آن پرنده افسانهای که در دل آزادگی زندگی میکند، من نیز میخواهم از قید و بندها رها شوم.
هوش مصنوعی: هر کسی که مرا بدون تو میبیند، مرا سرزنش میکند که چگونه میتوانم با این یک جان، به چند نفر دیگر تعلق داشته باشم.
هوش مصنوعی: در این آب و هوا، قلب من هرگز آرام نمیگیرد مگر اینکه برای دانهٔ محبت تو اسیر آرزوها شوم.
هوش مصنوعی: وقتی فریادم اثری ندارد، در شبهای تنهاییام مدام ناله میکنم. تا کی باید در این حال از کسی کمک بخواهم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو فارغ در گرفتاری ز جور خار و خس باشم
همان بهتر که در گلشن نباشم در قفس باشم
نگیرد چون غبارم دامن منزل بود یکسان
اگر از رهنوردان گاه پیش و گاه پس باشم
ز عشقم سرخوش و فارغ ز هر دشمن نیم مستی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.