ما سینه را ز جور تو غافل شکافتیم
آهی زدیم و آبله ی دل شکافتیم
لیلی نمینمود رخ از غایت غرور
مجنون شدیم و دامن محمل شکافتیم
زخم آنچنان نشد که فراهم شود دگر
این دل نه همچو مردم عاقل شکافتیم
یک بخیه ی درست نزد کس بکار ما
دلق سیاه خویش بباطل شکافتیم
الماس پاره بود نه یاقوت آبدار
هر چند بیشتر جگر گل شکافتیم
روزی نشد بسایه ی نخل حرم درست
این خرقه کز حرارت منزل شکافتیم
چون شد فغانی این همه زخم نهان درست
ما هم نه سینه با تو مقابل شکافتیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
صد پردهٔ تصور باطل شکافتیم
تا اندکی معادلهٔ دل شکافتیم
نوری نداشت غمکده، حسن از دریچه تافت
روزن به آن دریجه مقابل شکافتیم
آن کشته ایم کز اثر نوحه های خویش
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.